36 ماهگی درسا
سلام به دوستای گلم
سلام به دختر قشنگم که همین الان که دارم پست رو مینویسم درتاریخ 8 دی ماه سرماخورده شدید و با هزار زحمت خوابوندمش تا اگه بشه پست های عقب مونده رو بذارم و جبران کنم
ایشون نیکا خانوم هستن که تقریبا یکسال پیش تو دنیای مجازی بامامانش آشنا شدم و چون تو یه کشور دیگه زندگی می کردن حتی تصورش رو هم نمی کردم روزی بتونم از نزدیک ببینمش پستمون رو به افتخار روز قشنگی که کنارمون بودن با عکس نیکا جونم شروع می کنم
نیکای چشم مشکی من که عاشق نگاه قشنگش با چشمهای نازشم عزیزم دلم خیلی برات تنگ شده مخصوصا این روزها که مریض هستی حساابی نگرانتم خوشگل خاله
اینم یه عکس دونفره از درسا و نیکا که بدون رضایت درسا گرفته شده
روز سوم آذرماه من و خاله مهشاد و درسا و نیکا برای اولین بار همدیگه رو دیدیم اول عکسهای عروسی من و نگاه کردیم و بعدش کمی از اینطرف و اونطرف صحبت کردیم و بعد تم تولد نیکا جون رو نشون مامانش دادیم و بعد هم با خاله مهشاد رفتیم بیرون و ساندویچ خوردیم و باباحمید اومد دنبالمون و شب هم خاله مهشاد از پیشمون رفت قول داد که اگه باز برگشت تهران بیاد پیشمون اما چون این روزا نیکای گلمون مریض شده نتونستیم همدیگه رو ببینیم و من امیدوارم قبل از اینکه از ایران برن یکبار دیگه هردوتاشون رو شاد و خندون ببینیم
این عکس با اینکه تاره ولی عاشقشم چون نیکا و درسا دست همدیگه رو گرفته بودن و نیکا که خیلی سعی می کرد مستقل باشه برای اولین بار دست یکی و تو خیابون گرفته بود
شب تولدت میخواستیم ببریمت شهربازی که خسته بودی وزود خوابت برد و قرار شد فرداشب ببریمت شهربازی تا حسابی خوش بگذرونی و دختر قشنگم قبل اومدن باباحمیدش روی مبل به این شکل خوابش برد
استند الینای عزیز دختر یکی از مشتریهای مامانی که تو با دیدنش کلی ذوق کرده بودی و باهزار زحمت از استند دور نگهت داشتم که بوسش نکنی وجای لبات روی صورتش نمونه
فدات بشم که انقدر خوشحال بودی
وقتی درسا خانوم اجازه میده مامان آرزوش به کارهای تولدش برسه و خودش تنهایی بازی می کنه
تاپ و سرسره ساخت باباحمید
یه آخر هفته خوب کنار بابایی داشتی دختر قشنگم
این یه مدل دیگه از سرسره هستش که تونل هم داره
وقتی داشتم کارتهای دعوت رو اماده می کردم دقیقا سه سال و سه هفتگی شما بودش
بله گویا درسا خانوم قصد دارن در اینده به مامانشون کمک کنن اینو خودش به تنهایی برش زده به نظر من برای یک دختر سه سال و سه هفته و دو روزه خیلیییی عاااااالیه نظر شما چیه؟
کمک به مامان وقت درست کردن درجه شکلاتی
درسا خانوم درحال مجله خوندن
قصه هایی که بابا خونده حفظ شدی و عکسارونگاه می کنی و تعریف می کنی عشقم
شب یلدا و عشقای زندگی من وقتی شبیه هم میخوابنعاشقتونم
شب یلدا خونه مامانی کنارخاانواده بابایی بودیم هرکس غذای خودشو آورد و یه شب خوب کنارهمدیگه داشتیم و حسابی بهمون خوش گذشت تا ساعت دو شب بالا بودیم
شکلک دراوردن دختر طلای من
تزیین هول هولی هندوانه شب یلدا با کمک عمه های درسا
اینم درسای قشنگم درچهارمین یلدایی که کنارمون بود
دوستای گلم یلداتون مبارک
حسن ختام این پست ساخت یه جعبه برای مرتب چیده شدن وسایل بازی درسا خانم توسط بابایی فردای جشن تولدش حمید عزیزم به داشتنت افتخار می کنیم و خوشحالیم که برای خوشحالی و راحتی ما هرکاری از دستت برمیاد انجام میدی از کارهای سخت بیرون خونه گرفته تا وسایلی که برای راحتیمون میسازی و وقتی که برامون میذاری بی نهااااایت دوستت داریم