بعد از مدتها
سلام خیلی وقته که نبودیم و خیلی خیلی دلمون برای اینجا تنگ شده گرچه الان خیلی ها تو اینستا پیج دارن و کمتر کسی وبلاگ داره اما اینجا دفتر خاطرات ما بود و هنوز هم دوستانی داریم که جویای احوالمون هستن. قرار بود از آذرماه شروع کنم به نوشتن خاطرات درسا و تکمیلشون کنم ،اما یه اتفاق بد زندگیمون رو زیر و رو کرد و هنوزم داریم با شاخ و برگ های این اتفاق دست و پنجه نرم می کنیم. اواخر آذر ماه وقتی میخواستم عکسهای جشن تولد درسا رو آماده کنم و بذارم وبلاگش بابای درسا مریض شد سردرد های شدید که فکر میکردیم که همون سینوزیتش باشه و از عفونت شدید باشه 18 آذر بود که باهم رفتیم بیمارستان و توصیه کردن ببریمش بستری بشه ، ولی اون وقت شب نمیشد کا...