يلداي 93
سلام به دوستای مهربونمون سلام به درسای نازم عشق من ساعت 3بعد از ظهر بود که یادم افتاد که ای دل غافل امشب شب یلداست و پاشم یکم تدارک ببینم سه تایی بهمون خوش بگذره و دوتایی رفتیم ته کوچه و چند تا ژله خریدیم و اومدیم خونه و من مشغول تدارکات شب شدم و شما هم لالا کردی و وقتی بیدار شدی بهم کمک کردی تا شیرینی شب یلدا درست کنیم و شب خوبی را درکنار شما و بابایی داشتیم و نزدیک جشن تولدت بود عشقم و مامان داشت تدارک تولدت را میدید و همینا رو هم با کلی زحمت و خستگی درست کردم ببخشید که بیشتر ازین از دستم برنیومد عشق قشنگم نازگل درحال درست کردن شیرینی شب یلدا به به خوردن داره این شیرینی هاا اینم ...