درسای نازم 2ساله شد
سلام به دخملک دو ساله خودم
نازدونه من امروز شما دوساله شدی یعنی دوسال پیش همچین روزی اندازه یه فندق بودیااااا و چه زود قد کشیدی و بزرگ شدی عشق مامان
دوشب پیش بابایی هدیه ات را سفارش داد و برات کیک و شمع خرید و زودتر تولدت را جشن گرفتیم آخه دیشب که میشد شب تولدت مهمون داشتیم و گفتیم شاید تا امروز بمونن خونمون و خلاصه پیشواز رفتیم و دی ماه هم یه جشن تولد بزرگ داریم که قراره شام بدیم
واااااای که از الان استرس اون روز رو دارم که چقدر کارخواهم داشت دیروز که فقط 6تامهمون داشتم کلی خسته شدم و آخرشم هیچ چیز جز ژله ها باب میلم نشد
و برای تولدت کلی برنامه دارم و قراره از همه چیز عکس گرفته بشه و امیدوارم که کمک برسه و بتونم همه کارهام رو به خوبی انجام بدم و همه چیز اونطور که میخام بشه و شما هم همکاری لازم را داشته باشی باهام نازگلکم
از صبح میخام پست بذارم اما مگه شما میذاری و امروزم چون تولدت بود میخاستم همش پیشت باشم و باهم دیگه خوش بگذرونیم و از اونجایی که چند روزه سرماخوردی و بی حوصله ای دیگه تمام وقتم را به شما اختصاص دادم تاالان که بابا حمیدت اومده و مشغول نقاشی کشیدن هستی و من هم فرصت کردم تا روز تولدت نگذشته پست مخصوصش را بذارم
دیشب عمه الهه پیام داد و تولدت را تبریک گفت و سام کوچولوی مهربونم برات یه فیلم فرستاد که توش گفته بود درسا تولدت مبارک و تا الان بیشتر از هزار بار نگاه کردیش
وقتی رفتیم بالا عمه اشرف و زن عمو سحر بهت تبریک گفتن و بعدشم عمه عصمت تولدت را تبریک گفت و بعد مریم زحمت کشید و تو وایبر تولدت را تبریک گفت و مامانی و بابایی و دایی جونا تبریک گفتن بهت نانازی من و در آخر هم دوستای من تو گروه برات جشن تولد گرفتن و کلی بوس و تبریک و آرزوی خوب برامون فرستادن
تا یادم نرفته اینم بگم که خاله نیلوفر هم دیشب یه شعر قشنگ و کلی استیکر تولد برامون فرستاد و من واقعا تعجب کردم با وجود دخملک شیطونش و اینهمه مشغله یادش مونده و بازم شرمندمون کرد
از همه دوستان وبلاگی و همه کسانی که تولد دردونه مون را تبریک گفتن ممنونم
یکی یکدونه من ایشالا 1000 سال شاد زندگی کنی و تو زندگیت به هرچی که میخای برسی و درتمام مراحل زندگیت موفق باشی عزیزم و همیشه باعث افتخار مامان و بابا باشی
تولدت مبارک درسای نازم
صفحه متولدین امروز نی نی وبلاگ
اینم تبریک نی نی وبلاگ به دخمل نانازیم
خب بریم سراغ عکسهای اون روز که برای باردوم میذارمشون و امیدوارم کامپیوتر باهامون سرناسازگاری نذاره باز
اینم یه کیک فسقلی اندازه دخمل فسقلی ما برای تولد سه نفرمون
این هدیه من و بابایی تبلت و لباس و ماژیک
فدات بشم که انقدر ذوق داشتی برای تولدت
مرسی که به حرفم گوش دادی و به دوربین نگاه کردی
بیا شمعها رو فوت کن تا صدسال زنده باشی
بابایی فشفشه رو روشن کرد و شما با تعجب یکم نگاهش کردی و بعد پریدی بغل بابایی
اینم هدیه باباحمید به دخمل ناناسی که با ذوق شروع کرد به باز کردن کادوش و میخاست ببینه توش چیه و برای من که پارسال دخملکم انقدر کوچولو بود که باید خودم هدیه هاش را باز می کردم و حتی ذوقی نشون نمیداد واقعا هیجان انگیز و جذاب بود که انقدر بزرگ شده که خودش هدیه اش را باز می کنه و میگه ببینیم توش چیه بابایی چی خریده مال درساس
مبارکت باشه نانازی بالاخره به تبلت سیب سیبت رسیدی
دخملی درحال بازی با هدیه ای که باباحمیدش بهش داده
هدیه مامانی به درسا یه دست لباس و ماژیک دوازده رنگه بود که درسا خانوم بیشتر از تبلت ازش خوشش اومد و مامانی کلی ذوووووق کرد
این هم اثر پیکاسوی کوچک
نانازی یکم برات بزرگ بودش و احتمالا سال دیگه اندازت میشه
اما شما انقدر ازش خوشت اومده بود که هی اصرار کردی بپوشیش و ازم میخاستی ازت عکس بگیرم و هی ژست های خوشگل می گرفتی و دو روزی باهاش بازی می کردی تو خونه و بهش میگفتی بالاس صولتی
من فدای اون ژست نااااااااااازت
درسا خانوم منتظره تا مامان بهش بگه کیک را ببر و کیک را داغون کنه
از بریدن کیک ذوق زده شده بودی ناناسی
هیچی بهت نگفتم و گذاشتم تا دلت میخاد کیک را تیکه تیکه کنی عشقم شما هم کلی حال کرده بودی از انجام دادن اینکار نازگلکم
بعد از خوردن کیک باز هوس کردی که تولد بگیریم و نصفه کیک را آوردیم و باز برات تولدت مبارک خوندیم و شما شمع رو فوت کردی که فک کنم یکم اومدی جلو و پیشونیت داغ شد و ترسیدی و از دور فوت می کردی
تولدت مبارک دردونه مامان