18 هفتگیم مبارک...
وزن من 220 گرم و قدم 14 سانتی متر شده...
اندامهای جنسیم هم به خوبی شکل گرفته ....
به زودی مامانی باید منتظر تکون هام باشه....
سه شب پیش که بابایی داشت درس می خوند.....
تقریبا ساعت 12 شب مامانی یه چیزایی حس کرد...
که فکر می کنه تکونهای من باشه اما مطمئن نیست...
دیشبم ساعت 3 بامداد مامان سمت چپ شکمش ...
احساس یه نبض قوی و سفتی شکمش را حس کرد...
که قبلا اینطوری نبود...
مامان اعتقاد داشت که من سمت چپش قلمبه شدم و یه تکونای کوچیکیم می خورم
و امروز از وقتی بیدار شده بیشتر به شکمش توجه می کنه....
منم دارم سعی می کنم کمتر تکون بخورم تا تو خماری بمونه
اگه دکتر مامان اون روز براش سونو نوشته بود ...
مامانی تو این هفته می رفت دکتر و خیالش از بابت جنسیتم راحت میشد...
با اینکه هر روز میگه سلام دخترم ، سلام درسا کوچولوی مامان ...
اما بازم گاهی به شک می افته که نکنه اشتباه کرده باشه...
امروز یه خبر خیلی خوب که مربوط به کار بابایی می شد بهشون دادن...
که اینم از خوش قدمی منه
مامانی هم بامن موافق بود و به بابایی گفت که این از قدم نی نی خوشگلمه که دیشب احتمالا اولین لگدش را زده
از احوالات این روزای مامانی باید به کم شدن تهوع اشاره کرد...
کمر دردش همچنان ادامه داره و اکثر اوقات اذیتش می کنه...
خوابش بیشتر از قبل شده...
اشتهاش خیلی زیاد نشده...
از آشپزی کردن به شدت بدش میاد
حالا خوبه بابایی هم از اون بابایی های سخت گیر نیست..
و سر این قضیه اصلا بهش گیر نمیده...
فقط وقتی می بینه چند ساعتیه چیزی نخورده...
نگران من میشه و یکم دعواش می کنه که نی نی گناه داره
چقدر خوبه که بابایی و مامانی انقدر منو دوست دارن...