جشن تولد یکسالگی
بازم شادی و بوسه گلای سرخ و میخک
میگن کهنه نمیشه تولدت مبارک
تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا
وجود پاکت اومد تو جمع خلوت ما
تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز
از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا
الهی که هزار سال همین جشن و بگیریم
به خاطر وجودت به افتخار بودن
تو این روز پر از عشق تو باخنده شکفتی
با یه گریه ساده به دنیا بله گفتی
ببین تو آسمونا پراز نور و پرنده س
تو قلبا پر عشقه رو لبها پرخندس
تا تو هستی وچشمات بهونه است واسه خوندن
همین شعر و ترانه تو دنیای ما زنده س
تولدت عزیزم پر از ستاره بارون
پراز بادبادک و شوق پراز آینه و شمعدون
الهی که همیشه واسه تبریک امروز
بیان یه عالم عاشق،بیان هزارتا مهمون
سلام دوستای مهربونمون
بالاخره جشن تولد درسا برگزار شد و وقتش رسید از خجالت دوستامون دربیایم
برای همین امروز با کلی عکس اومدیم و امیدواریم لحظات خوبی را درکنارشما بگذرونیم
ممنون که تو جشن تولد دخملکم شرکت می کنین...
تولد درسا کوچولوی ما با تم زنبور برگزار شد و همه کارهای تزئینات را از اول خودم انجام دادم
دختر نازم جشن تولد یکسالگیت را در یازده ماه و هشت روزگیت گرفتیم
به تولد زنبوری درسا کوچولو خوش آمدید
چند تا عکس که چند روزی قبل از مراسم گرفته شد
عشق منی نانازی
فدای خنده هات بشم نانازی
این عکسها مربوط به روزیه که تو آتلیه خوابت برد و مجبور شدیم با همین لباسها بیاریمت خونه بعدم که رسیدیم خونه مشغول بازی شدی ... یازده ماه و چهار روزگی...
بخش دوم عکسها مربوط میشه به تزئینات خونه
عشق من تولدت مبارک
بادکنک هایی که به شکل دایره به سقف زده شد که دایی جون زحمتش را کشید
زحمت باد کردن بادکنک ها را هم دایی جون و بابایی کشیدن
زنبورهای روی پرده
ساعت تولد ناز گل مامان
عدد تولد
کلاه دخملی
تاج دخملکم
جعبه دستمال کاغذی که یک طرفش عکس نوزادی دخملی و طرف دیگه اش عکس 11ماهگیش
زنبورهایی که باید روی کیک میذاشتن اما انگاری یادشون رفت
لیبل های میوه و پاپ کرن و ....
ریسه هپی برزدی از یه زاویه دیگه
ریسه عکسهای دخملی و لباسهای نوزادی و عکس آتلیه
اون عکس روی میز هم عکس چهار ماهگی مامانه که هروقت می بینیش همه اش کلی ذوق می کنی و تو تولدتم هروقت گریه می کردی اون را میدادم بهت تا یکم باهامون همکاری کنی
ریسه عکسهااز تولد تا 11ماهگی از یک نمای دیگه
از 1 روزگی تا 3ماهگی
4 ماهگی تا 7ماهگی
8ماهگی تا 11 ماهگی
اسم درسا که هر حرفش را زنبورها نگه داشته بودن
عروسک درسا خانووووم که لباسهای زنبوری نوزادی دخملکم را پوشیده بود
از مهمونامون با میوه و پاپ کرن و ذرت مکزیکی پذیرایی کردیم
ولکام جلوی در ورودی
برگه یادگاری
راهرو که با زنبورهای کوجولو تزئینش کردیم و شما بادیدنشون کلی ذوق کرده بودی
عزیز دلم روز تولدت هرکدوم تزئینات را که میدیدی خیلی ناااااااز می گفتی
چیه؟و هنوزم هروقت زنبورهای راهرو را می بینی می پرسی چیه؟
ووووووووووو.....
ملکه زنبورها وارد می شود
زنبور کوچولوی من در روز تولدش
اینم دخمل نانازم با کیک تولدش
(متاسفانه اون زنبوری که من میخواستم را درنیاورده بود و زیاد از کیک تولدت خوشم نیومد)
باتعجب کیک را نگاه می کردی بعدشم پرسیدی چیه؟
درعوض کیک خیلی خوشمزه بود جای همه دوستان خالی
وقتی رفتیم کیک را سفارش بدیم انقدر شما شیطونی کردی یادم رفت متن روی کیک رابگم و هیچی روی کیک برات ننوشته بودیم ،حتی وقتی عکسهارا می انداختیم هم متوجه نشدم
شمع یک دخترم که خیلی خیلی ناااااااااز بود
نانازی درحال دست زدن
چاقوی کیک بری دخملی و کیک زنبوریش و عدد یک
عکس با شاخک خوشگلش
کلی ادا و اصول درآوردم که حواست پرت بشه و دست به شاخکهات نذاری
عشق مامان حواسش با هیچی پرت نمیشه
درسای نازم با تاجش و دایی کوچولوش با کلاه تولد
عزیز دلم بعد این عکس شما خیلی گریه کردی و می گفتی مَ مَ ،و منم مجبور شدم بهت شیربدم دایی هم به هوس می می کرد و خوابش برد و من خیلی ناراحت شدم که تولدت را ازدست داد آخه دایی عاشق تولده و تو جشن تولد یکسالگیش خیلی باهامون همکاری کرد ولی برعکس شما همه اش گریه کردی و اصلا نمیذاشتی به هیچ کاری برسم تا وقتی که هدیه ها را باز کردیم و آروم شدی
دخملک میخواد شمعش را فوت کنه
تولدت مبارک گل پونه
گل عزیز من یکی یدونه
همه ترانه هام پیشکش چشمات
دلم میخواد فقط از تو بخونه
حالا نوبت فوت کردن شمع هاست
می درخش تو جمع مثل یه الماس
همه بگین مبارکه ایشالا
تولد تو جشن همه گلهاست
هدیه من و باباحمید پلاک و گوشواره زنبوری
از طرف عمه الهه
شخصیتهای کارتون باب اسفنجی از طرف عمه اشرف
این لباس خوشگلم از طرف عمه عصمت هستش
البته با زحماتی که عمه جون برای تولدت و دوختن لباس شما و من و کلی کارهای دیگه از یک ماه پیش کشیده بود نیازی به هدیه نبود ولی بازم ایشون زحمت کشیده بودن و حسابی شرمندمون کردن
دخملکم منم لباسم مشکی و زرد بود و با شما و تم تولدت ست بودم
از طرف زندایی معصوم (از اقوام مامان که من خیلی دوسشون دارم)
از طرف عمو مجید
لباسی که تنته هدیه مامان ملک هستش و از طرف باباعزیز هم 50 تومن پول هدیه گرفتی
از طرف خاله مریم و خاله ندا 50 تومن
از طرف دختر خاله ام مرضیه که کار داشت و به آخرای تولدت رسید10 تومن
از طرف خاله هانیه 20 تومن ،که ایشون هم با زحماتی که روز قبل از تولد و روز تولد کشیدن نیازی به هدیه نبود و حسابی شرمنده مون کرده ان ایشالا که به زودی زود برای نی نی شون جبران کنیم
و اما هدیه مامانی و بابااحمد و دایی جونا که خیلی خیلی زحمت کشیدن ...
ماشین شارژی دو موتوره که تا 96 ماهگی می تونی سوارش بشی هدیه مامان و بابام
دخملم از ماشینش و پولایی که خاله هانیه بهش داد بیشتر خوشش اومده بود
همه می گفتن اول باید ماشین را می آوردی تا دخملت ساکت بشینه و گریه نکنه
و در آخر از همه مهمونا تشکر می کنم به خاطر هدیه هایی که آوردن و به خاطر حضور گرمشون تو جشن تولد دخترم
و چند تا تشکر ویژه
یه تشکر ویژه از عمه خانوم دخملی که تو این مدت حسابی برامون زحمت کشیدن
یه تشکر ویژه از خاله هانیه که قبل و بعد مراسم بهم کمک کرد و دیگه کمبود خواهر را حس نکردم
یه تشکر ویژه از داداشیم که تمام تزئینات مربوط به بادکنک را انجام داد و اگه نبود عمرا من می تونستم اینهمه بادکنک را باد کنم
یه تشکر ویژه از مامان و بابام به خاطر هدیه بی نظیری که به دخترم دادن
و در آخر یه تشکر ویژه ویژه از همسرم که تو این مدت کلی بهش زحمت دادم
راستی دخملکم تا یادم نرفته بگم که تولد روژینای عزیز هم چهارشنبه بود و چقدر جالب که تولد هردوتاتون تو یک روز گرفته شد روژینای عزیز تولدت را تبریک میگم و امیدوارم سالهای سال کنارمامان و بابات شاد زندگی کنی و دوست خوبی برای درسا باشی
عکسهای تولد روژینا را از دست ندید... کلیک کنید