آتلیه مامان شماره 2
سلام دختر نازم
همین الان با هزار زحمت خوابوندمت و تو مثل یه فرشته ناااااااااااز خوابیدی
تازگیها وقتی تو تابت می خوابی سرت را به سمت چپ می چرخونی و دست راستت را می گیری بالای ننو و خودت را می کشی سمت چپ آخرم درحالی که سرت چسبیده به کنار ننو خوابت می بره!!!
معمولا بابایی عادت داره وقت خواب سرش را میذاره زیر بالشت
شبها هم روی پهلو میخوابی و تا صبح چندین بار سعی می کنی غلت بزنی که نمیذارم اما گاهی وقتا که دیگه تا صبح همه اش در این حالتیانقدر خسته میشم که انگار بی هوش میشم و تو هم بالاخره موفق میشی و می چرخی...
الهی بمیرم برات وقتی غلت می زنی بیدار میشی و آروم ناله می کنی منم درحالی که چشمام باز نمیشه بغلت می کنم و بهت شیر میدم و تو بعد از مدت کوتاهی خوابت می بره و دوباره روز از نو روزی ازنو
دو شب پیش که خوابوندمت کنارم بیدار شدی و هرکاری کردم شیر نخوردی فقط چرخیدی به پهلو و من را نگاه می کردی منم بغلت کردم و آروم زدم پشتت تا خوابت برد..
خیلی لحظه قشنگی بود کلی کیف کردم ایشالا بازم تکرار بشه
هرچی را بتونی با دست بگیری سریع می بری طرف دهنت و سعی می کنی بخوریش حالا اگه اون بسته پفک باشه یا بسته پوشکت یا یه چیزهایی مثل اینا که حتی یک قسمت کوچیکشم داخل دهنت نمیره که بی خیال بشی انقدر دست و پا میزنی و سعی می کنی که نفس نفس می زنی و من ازت میگرم تا عصبی نشی
هر وقت شیر می خوری دستات را میاری سمت لبم و من انگشتای کوچولوت را می بوسمتوام بهم نگاه می کنی و درحالی که می می تو دهنته بهم می خندی و وقتی من میگم جونم خنده ات عمیق تر و باصدا میشه
وقتایی هم که گرسنه باشی اصلا حوصله خندیدن و بازی کردن نداری اکثرا غر میزنی و لبهام را با انگشتای کوچولوت می کنی
وقتی شیشه می خوری خیلی تکون می خوری بعضی وقتا باید دست و پاهات را بگیریم و بهت شیر بدیموقتایی هم که گرسنه باشی غر میزنی و محکم می کوبی به شیشه انگار اینطوری بیشتر میاد
یکی از مدلهایی که عاشقشی و اونجوری بیشتر شیر میخوری اینه که بخوابونمت روی شکمم و تو شیر بخوری که وقتی صدایی میادسریع سرت را بلند می کنی و به اطراف می چرخونی تا منبع صدا را پیدا کنی گاهی وقتا هم تا بابایی تکون می خوره با نگاهت دنبالش می کنی و تا می تونی نوک می می را هم باخودت می بریوقتایی هم که خیلی گرسنه ات باشه پاهاتو بلند می کنی و می کوبی روی شکمم که بابایی بهت میگه مگه اسب سوار شدی؟بعضی وقتا سعی می کنم پاهاتو بگیرم و یکم ماساژ بدم تا بلکه آروم بگیری اما شما انقدر به این کارت ادامه میدی تا یکم سیرمیشی
بادگلو زدنت وقتی می می میخوری سه حالت داره:
1.پاهات را روی شکمم فشار میدی و به سمت جلو میای که تو این حالت وقتی سرت را به لبام می رسونی حسابی بوس بوسیت می کنم و کلی کیف می کنم
2.چند تا مک میزنی و نوک می می را بین لثه هات فشار میدی گاهی هم به اطراف می کشی
3.یکم دست و پا میزنی روی شکمم انگار داری شنا می کنی منم بلندت می کنم و شما بادگلو میزنی و راحت میشی.
اینروزا مدام درحال چرخیدنی دیگه بالشت و چیزایی که کنارت میذاشتم تا نتونی غلت بزنی به هیچ دردی نمی خوره چون تو از روی بالشت هم رد میشی و گاهی با اینکه اسباب بازی دستته می چرخیهنوز نتونستی سینه خیز بری اما هروقت غلت میزنی کلی حرکت شنا انجام میدی که باعث میشه به اطراف بچرخی وقتایی که سرت را بالا می گیری و با دستات یکمی سینه ات را از زمین بلند می کنی خیلی دوست دارمولی وقت عکاسی هرچی سعی می کنم تو اینکارو انجام نمیدی!!!!
دو روزه مریض شدی و اسهال گرفتی شب اول پاهات به شدت زخم شده بود و یکمی هم خون اومدبعدشم پماد گرفتیم و هربار که پی پی کردی سریع پوشکت را عوض کردم و پاهاتو شستم تا اینکه خوب شدینمیدونم به خاطر حساسیت به حریره بادوم بود؟ لعاب برنج خوردی مریض شدی؟ یا سرما خوردی؟! اما از دیروز که دستمال بستم تو پهلوت خداراشکر بهتر شدیواگه تا فردا خوب نشی باید بریم دکتر تا خدایی نکرده سهل انگاری نکرده باشیم و مشکلی پیش بیاد.
امتحانات بابایی شروع شده و بیشتر وقتا مجبورم تنهایی ازت مراقبت کنم یا حتی باهات بازی کنم تا صدا نکنی و بابا بتونه درسش را بخونه اما شما کوچولوی نانازی مدام تمرکز بابا را بهم میزنی و بابا میگه وقت درس خوندنت تلافی می کنم
امروزم بابا لپ تابم را برده سرکار تا درس بخونه و دارم با کامپیوتر بابایی کار می کنم..
هوا به شدت گرم شده و من تو فکرم که چطور با وجود شما کولر روشن کنمبابایی هم سرمایی مدام میگه درسا سردش نشه دیشب خودش پتو انداخته روش من داشتم ازگرما می مردم یعنی دلم میخواست کولر را روشن کنمااااااا ولی هی میگه روی بچه را بنداز سرما نخوره
صبح ها که از خواب بیدار میشی اول یه خنده ناااااز تحویلم میدی درحالی که چشمات هنوز بسته است بعدشم هی با صدا می خندی و می گی هِه هِه خیلی ناز میگی اینارو
چند روز پیش دیدم گلها داره پژمرده میشه منم هوس کردم پرپرشون کنم و باهاشون ازت عکس بگیرم اینم شد عکسهای شما ...
گلهای رنگی کار فتوشاپه
فدای چالی که روی لپت افتاده نانازی
خانومی یکم پاهاتو نگیر چندتاعکس بگیرم
فدات بشم الهی
جوووووووووووووووونم
درسا درحال خاروندن سرش
درحال بازی با گلها و خوردنشون
اخماتو باز کن گل کوچولوی من
و بالاخره درسا خانوم و آینه
همه اش مشغول خوردن نی نی بودی
خیلی از نی نی خوشت اومده بود کلا عاااااااشق آینه ای
نی نی خوشتله؟معلومه خیلی ناسه
فدای خنده هات بشم نانازی
با اینکه عکست تار شداما خیلی ازش خوشم اومد
چقدر تو این عکس مو داری
درسای اخمالو
و آخرین عکس که شما عروسکت را خوردی تا آروم باشی یکم عکس بگیرم در حقیقت بهت باج دادماون روز اصلا باهام همکاری نکردی بابایی هم مدام می گفت سردش نشه سردش نشهتند تند چند تا عکس گرفتم و لباسهاتو پوشوندم.
کلا بابایی هروقت خودش گرمش بشه لباسهاتو درمیاره و هروقتم سردش بشه پتو می اندازه روت