درسا جاندرسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

دُرسا دُردونه مامان و بابا

19 ماهگیت مبارک عروسک

1393/4/3 19:10
نویسنده : مامان آرزو
659 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازدونهمحبت

اول از نی نی وبلاگ تشکر کنم که با اعتماد به ذخیره خودکارش هرچی نوشته بودم پرید و باید از اول تایپ کنمسبز

خوشگلم یک ماه دیگه از روزهای خوب با تو بودن گذشت و تو 19 ماهه شدی

عشقم ماهگیت مبارک636019_1237379fdqxrvb3f.gif

چی بگم و از کجا شروع کنم؟!!!

انقدر شیرین و نمکی و خوردنی شدی که نمیدونم باید چطوری در قالب کلمات برات بنویسمشون

این ماه به خاطر آتلیه آب بازی نکردیم و اصلا تو حیاط نرفتیم تاخدایی نکرده مریض نشی و کارها خوب پیش بره و بیشتر وقتمون را تو خونه بودیم و باهمدیگه نقاشی می کشیدیم و کارتون تماشا می کردیم ،توپ بازی می کردیم،دنبال بازی،هوهو چی چی و کلی بازیهای دیگه

 

اینجا پاهای کوچولوت را به پای مامان چسبوندی و داریم توپ بازی می کنیم

اشاره می کنی به خط خطیهات و میگی موشه و انقدر قشنگ تلفظ می کنی که عاشق موش گفتنت شدیم و هی بهت میگیم درسا بگو موشمحبت

دخملم تازه از خواب بیدار شده و هنوز به به نخورده مشغول خلق آثار هنریهخجالت

اینجا انقدر قیافت را ناااااااااااااااااز کرده بودی که بعدش پریدم گاز گازت کردم و هنوزم به عکست

که نگاه می کنم میخوام درسته قورتت بدم 798119_happytongue.gif

فدای دستای کوچولوت و آثار هنریت

میگم درسا پیشی بکش و خط خطی می کنی و میشنی میگی پیشیقه قهه

درسا جو جو بکش و بعد از خط خطی کردن میگی جو جو بغل

دستت را گذاشتم و دورش خط کشیدم و تو هرکدوم انگشتات یه نی نی کشیدم شما هم یاد 

گرفتی و دستت را گذاشتی داری دورش خط می کشی فدای اون هوش و توجهت بشممحبت

پات زخم شده بود بیچاره مون کردی از بس هی گفتی هووو فوووو و هی خودت بوسش کردی و 

ازما خواستی تا بوسش کنیمخنده

الهی بمیرم که نفهمیدم پات به کجا خورد و اینطوری زخم شدگریه

هورااااااااااااا نقاشی خوشگل کشیدیم

اگه چیزی زیرت نندازم فرش و موکتم نقاشی می کنی و کافیه حواسم پرت بشه تا

روی مبل و کاغذ دیواری و ... آثار هنری برجا بگذاریدلشکسته

خانومی خسته شده از نقاشی و لالا کردهقه قهه

این چه مدلشه دیگهخنده

هوا هم خیلی خیلی گرم شده نمیشه با کالسکه بیرون بریم و هروقت برای یه کار کوچیک از خونه میریم بیرون به شدت بی حال میشم و تاشب یه جا افتادم و شماهم درحال قر زدنی که چرا نمیام باهات بازی کنم

یاد گرفتی از آب سرد کن یخچال آب برداری و هرچی تو حیاط آب بازی نکردی تو خونه با لیوان حسابی خوش گذروندی به محض اینکه لیوان ببینی برمیداری و میری جلوی یخچال و از آب پرش می کنی و دست و صورتت را با آب یخ می شوریبعدم میخوای همون آب را بخوری

فدات بشم که به زور قدت را به آبسرد کن می رسونیمحبت

منم سعی می کنم لیوان نزدیک دستت نذارم که همه جا را خیس می کنی و تا یخچال را خالی نکنی بی خیالش نمیشی 

اما شما زرنگتر از این حرفایی و یه راه حل برای هرکاری پیدا می کنی527919_bujcdvf48m9w69wp.gif 

دیروز دیدم با قابلمه اسباب بازیت از آشپزخونه اومدی بیرون و توش پر از آبه و سریع قابلمه را از دستت گرفتم و رفتم تو آشپزخونه که دیدم تا قابلمه را پرکنی هرچی آب بوده ریختی جلوی آب سرد کن و دسته فریزر وجلوی یخچال و همه جا را خیس کردی

بعد از مخالفت منم شما جیغ می کشی و به سمت مبل میدوی و شروع می کنی گریه کردن

و من مجبورم بی خیالت بشم تا آروم بشی وگرنه جز با یه لیوان آب نمیشه ساکتت کرد83172_(11).gif

بعضی اوقاتم در فریزر را باز می کنی و انقدر جلوش می ایستی تا بیام یه یخ بهت بدم و تو قرچ و قروچ کنان از فریزر دور بشی تا وقتی تموم بشه و یکی دیگه بخوای

همیشه هم لیوان آب را ازت نمی گیرم و گاهی میذارم بچگی کنی،کلا خیلی سعی می کردم فرشها را تمیز نگه دارم اما سه ماه از شستنشون نگذشته پر از لکه های شیر و شربت و هندونه و خوراکی های مختلفه که شما خالی کردی روی زمینو مامان به شدت از این کارت بدش میاد و هرکاری هم می کنم تا از سرت بیفته بی فایده است اول خوراکی ها را میریزی روی زمین و بعد میخوای بخوریشون که با کرکهای فرش می خوریشون و هی اوق می زنی527919_bujcdvf48m9w69wp.gif

دیروز همه به به هات را ریختی روی زمین و منم عصبانی شدم وبا عصبانیت و داد گفتم بی تربیت بگو ببخشید و تو خیلی نااااااااز گفتی بی بَشید 538419_flirtysmile3.gifهیچی دیگه از خیر دعوا کردنت گذشتم و بوس بوسیت کردم83172_(11).gif

میگم درسا خوشگله و تو تکرار می کنی خوشه له ،درسا نانازه: ناناسه ، درسا جیگره: جیگر اِ ،درسا نفسه ،ممسه ،درسا عشقه : عش اِ 

میای پیشم ودستم و میگیری و میگی مامانی بیشین ایجا 636019_1237379fdqxrvb3f.gif

همه اش میای پیشم و میگی شیام خُ بی 

گردنبندم را دراورده بودم تا نگاهت بهش افتاد با دستت نشون دادی و بعدم به گردنم اشاره کردی و من باخنده گفتم گردنبندمه گفتی آیه و بعدش خواستم گردنم کنم که به گردن خودت اشاره کردی و انداختمش گردن شما و گفتی آینه و رفتی جلوی آینه و برگشتی گفتی دَیار و درش آوردم و رفتی پی خرابکاریت

برات یه اسکوتر خریدم که بیچارم کردی از بس می گی سوارت کنم و تو خونه بگردونمت و هرچی هم بچرخیم خسته نمیشی که من کمرم درد می گیره و میگم بسه و شما شروع می کنی  جیغ کشیدن

هروقت میخوام پوشکت را عوض کنم اشاره می کنی به کشو و منظورت اینه که برات پماد بزنم آخه پمادت را همیشه از اونجا برمیدارم و وقتی برات پماد میزنم می خندی انگار که قلقلکت بیاد وقتی که پات سوخته باشه یکم فوت می کنم تا بهتر بشی و تو میگی فووو و فوت می کنی و تامیام ببندمت باز میگی فوت و بعد از دوتا فوت میگم خوب بسه و توهم سرت و تکون میدی و میگی بسه538419_flirtysmile3.gif

تا صدایی میشنوی که یکم برات عجیبه میگی شی بود؟636019_1237379fdqxrvb3f.gif

بابا که از سرکار میاد هنوز نشسته میگی دَیار و به جوراباش اشاره می کنی و منظورت اینه که درشون بیاره و وقتی درمیاره به شلوارش اشاره می کنی و تا با لباس خونگی نبینیش خیالت راحت نمیشه و هی میگی دیار و بعد از دراوردن همه لباسهاش میری بغلش و کلی بوس بوسیت می کنه و توهم با اینکه از این کار خوشت میاد هی میخندی و میگی نَ نون نَ نون یعنی نکن

جیگر طلای من درحال مطالعه انگلیسی

فدای نشستنت بشم که انقدر نااااااااز نشستی تو بوس

من لباسهام را اتو می کردم و شما هم میخواستی همین کار وانجام بدی و منم اتو اسباب بازیت

را بهت دادم و شماهم داری ملافه ات را اتو می کنیخنده

تلویزیونم نگاه می کنی درست مثل مامان

نمیدونم چرا سراز روی میز اتو دراوردی

فدای نگاه کردنت بشم عشقمبوس

هرچی این ماه مراقب بودم که چیزیت نشه نمیدونم چرا همش برات اتفاقات بد میفتاد و بدنت زخم میشد روی عسلی نشسته بودی و داشتی گلهای گلدون را می کشیدی بیرون و باهاشون بازی می کردی که نفهمیدم چی شد از پشت برگشتی و سرت خورد به دیوار و دست و پاهات زخم شد کلی هم گریه کردی 

الهی مامان بمیره برای صورتت ببخش که مراقبت نبودمدلشکسته

اینم پات که همون موقع زخم شد

با امیرحسین بازی می کردین که خوردین به همدیگه و کلی گریه کردی اونجا نفهمیدم چی شد

وقتی اومدم خونه دیدم صورتت یکم کبود شدهدلشکسته

اینم نیم رخ عشقم با لبخند قشنگشبوس

چند روز پیش داشتی بازی می کردی که یهوووو جیغ کشیدی و نمیدونم چطوری از روی مبل افتاده بودی

پشت مبل روی گلهای خشک من و کمرت خراشیده شد و یکی از شمعدونای منم که پشت مبلها گذاشته 

بودم تا از دست تو درامان باشه شکستی و انگار درامان نموند ولی خداراشکر که تو چیزیت نشدkiss.gif

اینم شیرخشک ها و سرلاکهایی که تو 18ماهگی نوش جان کردی بوس

نانازی میخواستم تا وقتی با شیرخشک خداحافظی کنی برات نگهشون دارم ولی متاسفانه جای نگه داشتنشون را نداشتیم تصمیم گرفتم هرماه ازشون عکس بگیرم و بندازمشون دور محبت

خدایا بیشتر از قبل مراقب دخترک کوچکم باش محبتآمینخجالت

نانازی تا عکسهای آتلیه ات را نبینم و خیالم راحت نشه فکرم باز نمیشه تا بتونم از شیطونی هات بنویسم 

فقط اومدم عکسهایی که از این ماه داشتی بنویسم و تا دیر نشده ماهگردت را تبریک بگم 

ایشالا بعدا از شیطونی هات و کارهات بیشتر می نویسم

پسندها (1)

نظرات (6)

معصومه بارویی
3 تیر 93 19:48
خاله جونی این زخم هارو که دیدم واقعا ناراحت شدم خاله خاله جون جونی من مواظب خودت باش خواهش میکنم غمو تو برای من هم غم هست زخم تو هم برای من زخم است راستی یادت نره با مامانت برو به وبی که من برای شما کوچولو های نازنین درست کردم رو ببینید مخصوصا دوست دارم تو و مامان عزیزت نظر بگذارید و اگه پیش نهادی در باره ی این وبم داشتید را بنویسید
مامان آرزو
پاسخ
بهت سرمیزنم ممنون از لطفت
مرمر
6 تیر 93 11:25
با گفتن یک " دوست من جایت خالیست " ، نه جای من پر می شود و نه از عمق شادی هایت کمتر... فقط دلخوش می شوم که هنوز بود و نبودم برایت مهم است....... خوشگل خاله مامانی هنوز لینکم نکرده....
جیران بخشنده
6 تیر 93 12:09
درسای قشنگ و ورجکم 18 ماهگیت مبااااارک گلم
مرمر
8 تیر 93 0:08
ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد / عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد افطار به می ، کرد برم پیر خرابات / گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد با باده وضو گیر که در مذهب رندان / در حضرت حق این عملت بارور افتاد از دیوان اشعار امام خمینی (ره)
سنا
8 تیر 93 10:17
سلام عزيزم همه دعوت بوديد و به ياد همتون بودم... مخصوصا درساكوچلو...
خانمی(زیبا یارم تقدیم به تو)
9 تیر 93 12:47
سلام درسایی. 19 ماهگیت مبارک نفسی. کلی بووووووووووووووووس. زیبا یارم،تقدیم به تو