آتلیه مامان شماره7
کوشمولوی مامان سلام
به آخرین سری از عکسهای آتلیه مامان تو این ماه رسیدیم
امروز صبح هم از آتلیه سها تماس گرفتن تاعکسها را برام بیارن و بعد از دوساعت به دستم رسید واااااای که چقدر قشنگ شده بودن عسلکم
چندتا عکس کوچیک هم از هر کدوم عکسها هدیه داده بودن که یادشون رفته بود از سه تا عکسها بزنن و کلی ناناحن شدمبعدشم اومدم سی دی عکسهات را بریزم تو کامپیوتر که بذارم وبلاگت اما متاسفانه دیروز شما دی وی دی رام را باز کردی و دوتا dvd گذاشتی توش و بابایی به زور بازش کرد و فک کنم خراب شده چون هرکاری کردم dvd عکسهات را باز نکرد
احتمال زیاد پست بعدی عکسهای آتلیه ات خواهد بود عزیزم
روی جعبه dvd هم عکس شما را چاپ کرده بودن و اسمت را نوشته بودن و به نظرم خیلی شیک بودش و خوشم اومد از اینکارشون
یه شاسی هم خودشون هدیه داده بودن که کااااش با یکی از لباسهای دیگه ات شاسی زده بودن آخه با این لباست خودم شاسی زده بودم
از کار این آتلیه ای ها سردرنمیارم بیشتر به فکر خودشون و درامدشون هستن تا رضایت مشتری
خوب بریم سراغ عکسهای آتلیه مامان
این ژستت خیلی خوشگله اگه دوربین لعنتی کمتر نویز مینداخت عکس قشنگتری میشد
باز نشستی که
یکم از این نویزها به خاطر نور خونه است که نمیدونم باید چیکارش کنیم
اینم خیلی خوشگل شده کاش قابل چاپ بود
چه عجب صاف وایستادی
برات نانای گذاشتم بلکه همکاری کنی
وااااای فدای مدل وایستادنت بشه مامان
این عکس کیفیتش نسبتا بهتر شده عزیز دلم
جوووووووووونمی
وااااااااای مامان فدای ژست قشنگت بشه
بریم سراغ عکسهایی که با گوشیم گرفتم
از عکسهای گوشیم راضی تر هستم
بعد پوشیدن این لباس قاطی کردی
الهی مامان فدات بشه اینطوری گریه نکن عشقم
بهت میگم دستت را بذار زیر چونت و تو درحالی که گریه می کنی بازم به حرفم گوش میدی
بعدش بهت نونو دادم و خوابیدی عشق مامان
اینم عشق مامان تو خوااااااااب ناز
خوب بخوااااااااابی عشق کوچولوی مامان
این عکسها را فرداش گرفتم و اونروز اذیتت نکردم نانازی
کش دامنت را باز کردم و مثل تاپ دکلته شد خانومی و خیلی خیلی خیلی بهت میومد
عشششق مامان چقدر شیک شدی.