درسا جاندرسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

دُرسا دُردونه مامان و بابا

بهشت زیر پاهای کوچک توست دخترم..

1391/11/30 11:16
نویسنده : مامان آرزو
897 بازدید
اشتراک گذاری

هرکی میگه "بهشت زیر پای مادران است" اشتباه می کنه!!!!

چرا؟

چون این تویی که به من زندگی بخشیدی نه من به تو!!!

تویی که با هرلحظه خندیدنت به روزهای عمرم اضافه می کنی...

تویی که با بوییدن تنت بوی بهشت به مشامم میرسه...

دخترم نمی دونی چقدر دوستت دارم 

هر وقت که به صورت معصومت نگاه می کنم سرشار از حس زنده بودن میشم و معنی زندگی را بهتر و بیشتر درک می کنم..

تویی که با اومدنت به خونمون عطر و بوی خاصی دادی و زندگی را شیرین و شیرین تر کردی..

تویی که باهرخنده همه سختی ها و مشکلات زندگی را ازیادمون می بری و امید به آینده را تو وجودمون زنده می کنی...

هر وقت نگاهت می کنم احساساتم قلنبه میشه و می خوام برات بنویسمشون تا بدونی چقدر دوستت دارم اما درست تو همون لحظه تو میخوای پیشت باشم و باهات بازی کنم...

هر وقتم که فرصت میشه و تو خوابی مثل الان انگار همه احساساتم یه جایی قایم میشن و نمی تونم در قالب کلمات برات بنویسمشون ناراحت

یه جورایی خواب و بیداری هی تکون می خوری و من میگم الانه که مجبور بشم ثبت موقت کنم و برم پیش خانومی....

دیشب ساعت 9 خوابیدی و تا 12 که اصلا به هوش نیومدی ...

هی میومدم تو اتاقت و نگاهت می کردم ...

نمی دونی چقدر دلتنگت شده بودم..

وقتی بغلت کردم تا شیرت بدم کلی تنت را بو کردم و از عطر تنت سیراب شدم..

وای که چه بوی خوبی میدی...

بوی زندگی..

بوی عشق..

بوی بهشت...

انقدر از این بیت لالایی خوشم میاد..

لالا لالا گل شب بو    نگاهت می کنه جادو

همش برات می خونمش ..

واقعا نگاهت جادو می کنه...

هر وقت دلم از سختی های زندگی می گیره چشمهای کوچولوی توئه که بهم امید میده و باعث میشه بخندم..

هر وقت می خوابی دلم برات تنگ میشه و خدا خدا می کنم زودتر بیدار بشی و بهت شیر بدم ...

انقدر کیف میده وقتی شیر می خوری ...

آدم حال میاد ... عشق می کنه...

اما حیف که این روزا تو خیلی اذیتم می کنی...

گاهی اصلا سینه نمی گیری ...

گریه می کنی و دهنت را قفل می کنیتعجبگریه

عذاب می کشم...

از دستت دلخور میشم..

اما دست از تلاش بر نداشتماز خود راضی

 درسا نمی دونم چطور برات وصف کنم احساساتی که وصف ناشدنی است..

فقط می تونم بگم بودن کنار تو را با بودن تو بهشت عوض نمی کنم..

اصلا بهشت همین جاست..

هرجا که عطر تو  صدای تو .. نگاه تو... نفسهای توست...

بهشت خود تویی..

تو یه هدیه آسمونی هستی از طرف خدا...

یه هدیه که فقط و فقط مال منی و اومدی تا...

خلوتم را بهم بزنی و سکوت خونه را با صدای گریه و خنده ات بشکنی...

بیدار شدی...

دست و پا میزنی و با چشمات منو صدا میزنی..

انقدر مظلومانه و معصومانه نگام می کنی که می خوام بپرم بغلت کنم و بچلونمت...

ذوق می کنی ...

برای چی نمیدونم..

حتما می خوای دلبری کنی...

جووووووووووووووووووووووووونماچ

فدای چشمات بشم من...

مامان اومد........قلب

بله بالاخره مست اون چشمای نازت شدم و اومدم پیشت این پستم ثبت موقت شد 

الان اومدم باز بنویسم اگه شما بذاری دخترکمماچ

توی ننوت خوابیدی و هی قر میزنی

برات آهنگ گذاشتم گوش میکنی و پستونک میخوری تا چشمای کوچولوت پر از خواب بشه و ببندیشقلب

دخترم یه مدت بود که حال روحیم اصلا خوب نبود...

هر روز بی حوصله بودم و نمی تونستم برات وقت بذارم...

امااز دیشب یه تصمیمی گرفتم ...

من یه مادرم ..مژه

باید تو سختی های زندگی یه تکیه گاه محکم برای تو باشم....

میخوام انقدر پشتت بهم گرم باشه که فقط بری جلو و به عقب نگاه نکنی....

تو باید پیشرفت کنی و به همه آرزوهات برسی....

مدتها بود دونه دونه آرزوهام را میشمردم...

و از اینکه هنوز برآورده نشدن غصه می خوردم...

اما از امروز آرزوم تو سلامتی تو و آرزوهای تو خلاصه میشنقلب

تو که شاد باشی...

تو که سلامت باشی...

تو که به آرزوهات برسی ..

تو که از من راضی باشی...

همه آرزوهایم برآورده می شودماچ

دخترم درسا:

به یاد داشته باش 

من

روزی 

به خاطر تو

از همه چیز گذشتم

تا تو شاد و خوشبخت زندگی کنی

پس همیشه شاد و خوشبخت زندگی کن

دوستت دارم با تمام وجودمماچقلبماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)