مادرم روزت مبارک
مادر عزیزم...
زمانی که دخترکم به دنیا آمد و او را درآغوش کشیدم تمام لحظاتی را که باهم داشتیم درک کردم...
حتی لحظاتی که به خاطر اشتباهاتم مواخذه ام می کردی..
هر زمان که بیدار شدم دخترکم را شیر بدهم شبهایی را تجسم کردم که تو برای شیردادن به من بیدار میشدی...
لحظات سختی که درسا شیرمن را نمی خورد لحظاتی را تجسم کردم که تو برای شیرنخوردن من غصه می خوردی...
هر زمان که دست و پای کوچک دخترکم را می بوسم لحظاتی را تجسم می کنم که تو با آنهمه عشق و محبتت بر دستان کوچک من بوسه میزدی،با سختی ها مقابله می کردی و برای خوشبختی من با همه حتی خودت می جنگیدی و شرمسار می شوم از اینکه این همه سال عشق خالص و بی قید و شرطتت را درک نکردم و برای قدردانی تمام زحماتی که برایم کشیدی حتی برای یکبار هم به دستان همچون گلت بوسه ای نزدم..
مادرم تو جوانیت،دلخوشی هایت،خواسته هایت و .... به خاطر من زیر پا گذاشتی ومن در مقابل همه خوبی هایت جز گفتن" با تمام وجودم دوستت دارم روزت مبارک عشق جاودان من" هیچ ندارم.
روز مادر را به مادر عزیزم و مادر همسرم و آبجی هانیه و عمه های درسا و همه شما مامانهای مهربونی که همیشه باماهمراه هستین تبریک میگم و این گلها را با کلی عشق تقدیم همه تون می کنم...
روزتون مبارک
مادر بزرگ عزیزم هیچ گاه قسمت نشد بر دستهای مهربانت بوسه زنم و به چشمهایت خیره شوم و روزت را تبریک بگویم ... روزت مبارک و روحت شاد