درسا جاندرسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

دُرسا دُردونه مامان و بابا

عاشورای 92

1392/8/29 17:21
نویسنده : مامان آرزو
747 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم سلام...قلب

عاشورای پارسال شما فسقلی بودی و مامان تازه از بیمارستان اومده بود برای همین جایی نرفتیم...

امسال میخواستم ببرمت بیرون تا عزاداری را تماشا کنی...

روزقبل از تاسوعا با ماشین رفتیم بیرون و تا رسیدیم به دسته عزاداری و صدای تبلشون را شنیدی از ترس پریدی تو بغل من و وقتی دیدی تموم نمیشه رفتی تو بغل بابا و انقدر اینطوری ادامه دادی تا ترافیک تموم شد و برگشتیم خونهنگران

روز تاسوعا ظهر باهمدیگه رفتیم بیرون ،آخه حوصله ات سررفته بود و بهانه می گرفتی و از اونجایی که نمیخواستم دوباره بترسی گفتم تا مراسم عزاداری شروع نشده بریم که تا رسیدیم سر کوچه یکی یکی دسته ها اومدن و صدای تبلشون کلی می ترسوندت و جیغ می کشیدی و وقتی بغلت می کردم می چسبیدی به گردنم و نفس نفس می زدیدل شکسته

منم برگشت را از کوچه ها اومدن تا شما اذیت نشی و انگاری اینطوری بیشتر بهت خوش گذشت...

ناهار رفتیم خونه عمه عصمت و یکم اونجا بازی کردی و بعدشم اومدیم خونمون و لالا کردی ....

شب هم با بابایی رفتیم نمایشگاه کوچیکی که نزدیک خونمون بود نمایشگاه از مدینه تا کربلا...

سال اولی که عقد کرده بودیم هم بابا من را به این نمایشگاه برده بوداز خود راضی

چند تا عکس ازت گرفتم تا ازدومین عاشورایی که توش حضور داشتی عکس داشته باشی...

 

اینجا چندتا کبوتر بود که شما از دیدنشون بسیار ذوق کرده بودی و باهاشون حرف میزدی

عزیز دلم پشتت حضرت علی اصغر هست روی دستای امام حسین(ع) 

اینجا سقاخونه بود که شما و بابا شمع روشن کردیناز خود راضی

اینم دخملکم با لباسهای دایی که برای عزاداری دوخته بودقلب

به زور پیشونی بند بستیم برات همه اش میخواستی درش بیاری

ایشالا زیر سایه امام حسین(ع) همیشه سلامت باشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

آفتاب
30 آبان 92 9:28
ببخشید نمیتونم مطالبو بخونم مامان بزرگم مرد! ای وای عزیزم خیلی ناراحت شدمتسلیت میگم بهت خدا بیامرزدشون
جیران بخشنده
1 آذر 92 0:24
عزیز دلم عزاداریت قبول باشه چه قدر اون لباس بهت میاد گلم
خانمی(زیبا یارم تقدیم به تو)
1 آذر 92 1:28
چقدر این لباسا بهت میاد درسا. منم عاشق این لباسام و اگه روزی خدا یه نی نی بهم داد آرزومه تو مراسم شیرخواره ها شرکت کنم. ایشالله زیر سایه ی امام حسین(ع) و بابا و مامان مهربونت تنت سالم باشه عزیزکم. زیبا یارم،تقدیم به تو
آفتاب
1 آذر 92 1:54
بخاطر تولدتم شده بود باید میومدم.تولدت مبارک گلم
آفتاب
1 آذر 92 1:55
من خاله ای هستم که دورم ازت ولی خیلی دوست دارما.بازم میام پیام میذارم.ببخشید
سمانه
1 آذر 92 15:23
جقدر لباس سقايي بهت مياد عزيزم