درسا جاندرسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

دُرسا دُردونه مامان و بابا

سه سالگیت مبارک

1394/9/1 19:15
نویسنده : مامان آرزو
933 بازدید
اشتراک گذاری

تکرار حضورت گلبرگ های شقایق را به سجده وا میدارد و من سرمست از آمدنت ترانه بودنت را می سرایم

سه سالگیت مبارک درسای نازمبوس

niniweblog.com

بعد از اینکه رفتیم تولد پوریا و شما خیلی ذوق کردی و ازم خواستی برات تولد بگیرم نی نی های زیاد بیان مهمونا بیان و کادو بیارن منم تصمیم گرفتم برات جشن مفصل بگیرم و قرار شد بعد از ماه صفر جشنمون رو بگیریم برای همین برای روز تولدت هیچ برنامه ای نریختیم نکنه که تو گریه کنی که چرا مهمونا نیومدن یا هدیه ای در کار نیست خطاچندروز قبلش هم با بابایی صحبت کردم که حداقل یه تولد تو مهد برات بگیرم و بابا مخالف بود و تو هرروز ازم می پرسیدی که کی تولد تُتُر مک من میشه ؟ خلاصه روز یکم آذر سومین سالگرد زمینی شدن دخترنازم رسید و من هیچ برنامه خاصی نداشتم تا اینکه یهویی به سرم زد پاشم کیک بپزم و با باقیمانده فوندانت کیک تولدم یه کیک شبیه کیف برات درست کنم و دوتایی رفتیم تو آشپزخونه و مشغول شدیم و یه اشتباه کردم و وقتی الگوی کیف رو برش زدم جای اینکه کیف رو ایستاده بذارم و بعد برش بزنم و خامه کشی کنم یهویی از وسط بریدم و باعث شد کیک ایستاده نمونه دلشکستهبدبومجبور شدم برای مدتی یه چیزی پشتش بذارم خلاصه ساعت سه و نیم بود که کیک حاضر شد و گذاشتمش توی یخچال و عکسشو فرستادم برای دوستام و کلی تعریف و تمجید و خلاصه جو گیر شدم و زنگ زدم مهدکودک که اگه مشکلی ندارن کیک ببرم و تولد کوچولو بگیرم برات اوناهم قبول کردن و دوتایی حاضر شدیم رفتیم بیرون برای دوستات سوتک خریدم و یه کلاه که وقتی میخواستم کارهای مشتریم رو چاپ کنم برای نمونه چاپش کرده بودم و چندتا چسب زخم که مال تم تولدت بود و یکسری بادکنک باد کردیم و زنگ زدیم آژانس و رفتیم مهد کودک محبت

اولش شماخیلی بهانه گرفتی و نمیرفتی تو کلاس بشینی یکم من اومدم پیشت و باهم تو کلاس بودیم تاا اینکه اجازه دادی برم بیرون و بشقاب و چنگال بگیرم و بیست دقیقه آخر کلاس یه تولد کوچولو با بچه ها داشتیم که خداروشکر همه شون از کیک و هدیه کوچیکی که بهشون دادیم خیلی خوششون اومد و با ذوق می گفتن که خمیرش خوراکیه و میشه بخوریم و خاله ممنون و خلاصه کلی به همه خوش گذشت یه آبرنگ از طرف مدیر آموزشگاه هدیه گرفتی و یه بسته مداد شمعی 12 رنگه هم خودم بهت دادم که خیلی دوسشون داشتی و وقتی برگشتیم خونه کلی اثر هنری روی فرش به جا گذاشتیترسو

بادکنک هایی که برای هدیه به بچه ها با خودمون بردیمشون 

کلاه  تولدت و سوتک هایی که به عنوان گیفت دادیم به بچه های کلاستون محبت

شمع سه سالگی دختر نازم بوس

درسای سه ساله من بوس

روز تولدت هرچی منو اذیت کردی با محبت باهات رفتار کردمو تا شب نذاشتم حتی یک قطره اشک به هردلیلی بریزی عشقم و دوست داشتم همون طور که سه سال پیش شادترین روز زندگیم رو رقم زدی من هرسال اون روز رو به شادترین روز سال تبدیل کنم برات و خداروشکر که موفق هم شدم جشن

کیک مامان پز روکش فوندانت با تم دکتر مک زیبا

دخترک سه ساله منبوستولدت مبارکتشویقجشن

درسا و بچه های کلاسشون و معلمشمحبت

مبینا،آرزو،پویان،تیچر،علی،محمدامین،طاها،محمدرضا،شمیم

درسای نازم شمع رو فوت کرد ،عشقم تولدت مبارک بوس

درسا خانم با هدیه ای که مامان بهش داده بوس 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)