جشن تولد 3 سالگی
سلام به دوستای گلم
مارو به خاطر تاخیرمون ببخشید
ولی با پنج تا پست جدید اومدیم و سعی کردیم هر اتفاقی که تو این مدت برامون افتاده رو براتون بنویسم و جبران مافات کنیم
این پست مربوط به جشن تولد درسای نازم هستش از پنج ماه قبل تم تولدش رو انتخاب کردم و یکسری خریدها رو انجام دادم ،عروسک دکتر مک رو خریدم،نمدیش رو سفارش دادم،عکسهای مربوط به سایتهای خارجی رو دانلود کردم ،کلی سر رنگ تم این طرف و اون طرف کردم و دوماه قبل تولدت چندتاشون رو با کارهای مشتری چاپ کردم آوردم خونه و سررنگ بنفشش کلی این طرف و اون طرف کردم شاید باورت نشه ولی سه روز و سه شب تا ساعت چهار مشغول دراوردن رنگ تمت بودم و بعد طرحش و میزدم و خوشم نمیومد دلم می خواست تمت رو عوض کنم به نظرم خیلی زشت بودش اما خیلی از چیزها خریده بودم و رنگشون بنفش و یاسی بودش و من بیشتر با رنگش مشکل داشتم تا طرحش دلم یه تم ملایم می خواست تا اینکه تصمیم گرفتم جای شخصیت اصلی و انیمیشنی دکتر مک از شخصیت کارتونیش استفاده کنم و جای رنگ سرخابی از صورتی ملایم تو تم استفاده کنم اونجا بود که به اون تمی که می خواستم رسیدم و عاااااااشقش شدم و تند تند طرح های مختلفی که لازم بود رو زدم واقعا شرایط سختی بود و بی نهایت بهم فشار میومد همزمان باید خونه رو تمیز نگه میداشتم به شما میرسیدم به خوراکیها و چیدمانی که میخواستم فکر می کردم تا چیزهایی که برای تزیینشون لازمه رو طراحی کنم و چیزی از قلم نیفته و با اصطلاح یکبار برم چاپ باهمه سختی ها و شب بیداریهاش گذشت و خلاصه اماده چاپ شد ظهر دوتایی رفتیم چاپخونه و از بد شانسی خیلی سرشون شلوغ بود و تا ساعت چهار و نیم اونجا معطل بودیم و شما کلی اذیت شدی اما برف اومد و برای اولین بار دونه های ریزبرف رو دیدی و خوشت اومده بود فقط چون رفت و امد زیاد بود نگران هوای سرد بودم که باهربار باز شدن در میومد تو و بعدشم استرس دستشویی شما رو گرفتم که نکنه جیشت بگیره و کجا ببرمت دستشویی، کلی هم آب و خوراکی خوردی و آواز انگلیسی خوندی و اونجا رو روی سرت گذاشته بودی
بعد رفتیم خونه مامان طاهره، من که ضعف کرده بودم و نشستم سر سفره و به مامانی گفتم غذای درسا با شما من دیگه حالم بده و تند تند غذا خوردمبعدش رفتم سراغ برش کارهام تا کار مشتریهامو تحویل بدم و نوبت کارهای شما بشه سه تا مشتریهام تعداد کاغذای چاپیشون نصف کاغذهای تو شده بود خداروشکر خاله فاطی کلی کمکم کرد و تم یکی از مشتریهام رو برش زدیم و وقتی اومدیم خونه مال یکی دیگه رو برش زدم و فردا هم رفتیم خونه مامان طاهره و با کمک مامانی و خاله فاطی کار همه مشتریها رو برش زدیم و بعدش نوبت مونتاژشون شد و بیشترشون رو شبها تا 4 بیدار می موندم انجام میدادم که زودتر به کارهای تم شمابرسم و خلاصه با هر سختی بود کارهای مشتری تموم شد آماده شون کردم و بسته بندی کردم و رفتم سراغ برش کارهای شما ،خاله فاطی رفته بود مسافرت و دست تنها همه رو برش زدم کارتها رو آماده کردم و یکسری رو دادم بابااحمد برد برای مهمونا و یکسری از نزدیکان رو هم خودم کارتشون رو دادم و یکسری خوراکیها که قرار بود برای تولدت سرو بشه رو حذف کردم تا فشار کمتری بهم بیاد ، یک روز هم گذاشتمت پیش مامان طاهره و باخاله هانیه و آنیسا رفتیم خرید وسایل تم تولد شماو آنیسای گلم و کلی هم خسته شدیم ،بعدشم که برگشتیم دنبال شما و باهمه خستگی چون دلم برات تنگ شده بود و شما هم کلی بهانه نبودنم رو گرفته بودی مجبور بودم همه اش پیشت باشم ،یک هفته آخر مامان طاهره هرروز خونمون بود و من تو اتاق تو کارهای تم رو انجام میدادم و اون بیچاره تمیز کاری خونه رو انجام میداد همزمان با تولد شما اتاق تکونی هم کردم تا همه چیز روز تولدت برق بزنه و عکسهامون قشنگ تر بشه روز تولدت عمه عصمت از صبح زود اومد کمکم ولی تا ساعت سه که مهمونامون قرار بود بیان هنوز چسبم تو برق بود و داشتم کارهای تم رو انجام میدادم و هیچ کاری نکرده بودم سه و نیم بود که خاله هانیه رسید و تند تند موهای منو بافت و سریع موهای شما رو بافتم و هول هولی عکس و فیلم گرفتم از تزیینات که فیلمش خیلی بد شده باز خداروشکر که عکسها خوب شدن وگرنه خستگی به تنم می موند
یکم بعد از آماده شدنمون یکسری از مهمونامون رسیدن و بعدش کم کم همه مهمونها اومدن و اول تزیینات و نگاه می کردن و تند تند عکس می گرفتن بعد می رفتن لباسهاشون و عوض می کردن کلی هم تعریف کردن ازم و هی می گفتن واااااای چیکار کردی یکسری از اقوام پدریم رو دعوت کرده بودم که بچه زیادداشتن و شما کلی بهت خوش گذشت بازی کردی و خوش گذروندی و هرچند گاهی با بچه ها سر وسایل تم دکتر مک که میگفتی مال خودمه دعوات می شد و گریه می کردی اما باز هم کلی باهامون همکاری کردی و خداروشکر روز خوبی رو در کنار اقوام داشتیم و همه چیز اونطوری شد که من دوست داشتم بعد از رفتن مهمونها من نشستم و ساندویچ خوردم از شب قبل هیچی جز اب نخورده بودم و واقعا حالم بد بود عمه عصمت و مامان طاهره دوتایی خونه رو تمیز کردن و رفتن ،باباحمید هم یکسری از تزیینات روجمع کرد و خونه رو مرتب کرد و من هم پخش زمین بودم فردای تولدت کمر درد شدید گرفتم و هیچ کاری نکردم حتی از شام هم خبری نبودبیچاره باباحمید که فکر می کرد تولد تموم بشه دیگه راحت میشه روز بعدش هم کمرم همچنان درد می کرد ولی هرطوری که بود نشستم پای کامپیوتر باید پستهایی که عقب مونده بودم رو می گذاشتم هرچند شاید همه خاطرات روزهایی که گذشت رو نتونستم بنویسم اما تاجایی که شدبا عکس ثبتشون کردم و هرچیزی که یادم اومد بعدا سرفرصت بهشون اضافه می کنم عشقم
بریم سراغ تزیینات تولد
پست رو با موش کوچولوهای گرسنه مون شروع می کنم که تو این چند روز که پیش همدیگه بودن و مامانم کمکم می کرد علاوه بر شیطونی کمی هم اذیت شدن و خوب غذا نخوردن و گاهی گرسنه موندن
عاااااااشقتونم عزیزای دلم
کارت دعوتهای تولد درسا که مدتها وقت صرف طراحیشون شده بود و خداروشکر همونی شد که دلم می خواست و هرکی دید کلی تعریفش رو کرد پیرهن دکتری که دوتا دکمه داشت و بسته هم میشد یه کارت پرسنلی که روش عکس درسا بود داخل کارت مثل پیراهن دکتر مک راه راه بودش و دوتا عکس از دختر قشنگم با لباسهای دکتر مک کنارش بود و هیچ عکسی از خود شخصیت تم کار نکردیم و تا اخرین لحظه سورپرایز بودش
متن کارت یک روز کامل طول کشید تا انتخابش کنم آخر هم تصمیم گرفتیم یه متن بچه گونه و کوتاه بنویسیم و به نظرم قشنگ هم بود اسم همه مهمونایی که دعوت بودن هم چاپی زدیم که همه چیز بی نقص باشه
فلش تولد درسا خانوم با تم دکتر مک که همه میگفتن خیلی شبیه خود درسا هستش
در حیاط که با تم و بادکنک و آویز در تزیین شده بود
راهرو و یه فلش تولد دیگه که روبروی در ورودی خونمون بودش
بادکنک و لیبل بادکنک که روشون نوشته بود دکتر درسا و
تزیین نرده ها با بادکنک لیبل دار
رد پا برای کف راهرو
دستگیره در تزیین شده با تم،ولکام و تزیینات بیرون خونمون
نمای کلی از خونه و تزییناتش
ریسه شخصیت تممون
گل بادکنکی خوشگلی که باباحمید زحمتشو کشید و خیلی هم خوشگل شده بود
اینم دوباریکی از بادکنکا ترکید بابادرستش کرد دوباره ترکید دیگه بی خیالش شدیم
ریسه مثلثلی شخصیت تم و اسم درسا خانم و ریسه عکسهای دو تا سه سالگیش
ریسه عکس از نمای نزدیک
کارت های پرسنلی بچه ها ،کلاه های بچه ها در دومدل کلاه پرستاری و کلاه معمولی و ماسک تم که بچه ها خیلی خیلی خوششون اومده بود
ماسک تم
کارت پرسنلی مهمونای کوچولومون
ریسه تولدت مبارک و عدد تولد دختر گلم
تزیناتت این سمت خونه و درسا خانوم که داره قبل از اومدن مهمونا شیطونی می کنه
استند درسای نازم برای اولین بار خودم انجامش دادم و عالی شد پایه اش هول هولی درست شد
استندهای تم همه شون کار خودمه حتی برشش بازهم برای اولین بار بود که استند میزدم پایه هاشم آقای همسر برام درست کرد ممنون همسر عزیزم
میزی که خوراکیها و گیفت مخصوص بچه ها روش چیده شد
از نمایی دیگر
بازهم از نمایی دیگر خخخ
خوراکیهای بچه ها چوب شور،آبمیوه،آبنبات چوبی،شکلات فشاری،درجه شکلاتی،آبمیوه
گیفت بچه ها هم سوتک تم و حباب ساز تم بودش
سوتک تم گیفت بچه ها
حباب ساز با تم دکتر مک و عکس درسا خانوم
دور پیچ آبمیوه با تم دکتر مک
آبنبات های چوبیمون با تزیینات دکتر مک ساخت مامان
جای تارت
لیوان های تم
بشقاب و نی و چنگال و جای چنگال طرح تم
چنگال های تم با جعبه ای که براش ساختم
نی ها و بشقاب و لیوان با اسم درسای نازم
به به کشک بادمجون هایی که مامان طاهره درستشون کرده بود خیلی خوشمزه بودن جاتون خااالی
دفتریادگاری درسا و خودکار یادگاری با سرخودکاری آدم برفی نمدی
میز خوراکیهای مشترک بچه ها و بزرگترها
میز از زاویه ای دیگر
ریسه مثلثی ،عدد تولد،ریسه برجسته تم درسا خانم و تولدت مبارک
اسم یونولیتی درسا طرح تم که عاااااشقشم
ژله برای بچه ها توی سرنگ بود خیلی خوششون اومد به تم دکتری مون هم میومد ژله های گل هم مال مهمونای بزرگمون بودش
بعد از همه خوراکیها ساندویچ الویه سرو شد و این تزیین روی میز هم برای آقایونه که تو تولدمون شرکت نداشتن
قیف اسنک با اسم درسای نازم تم دکتر مک
کاپ کیک با تم دکتر مک
پفک های سه بعدی که مهمونا عاشقش شدن
شکلات های دکتر مک و دکتر درسا
جعبه دستمال کاغذی دکتر مک مدل جدید برای اولین بار
اسمارتیز های رنگی و درجه های شکلاتی که با زحمت فراوان 6 ساعت طول کشید تا آماده شدن
درجه های شکلاتی که مناسب یه تولد با تم دکتری هستش
شکلات سیخی که مهمونا برای یادبود عکسدارش رو باخودشون بردن
اسم درسای نازم نمدی
و اماااااا دکتر درسای قشنگم با لباس ست تمش قبل از اومدن مهمونا
عزیز دلم تولدت مبارک
درسای قشنگم خیلی روز تولدش خوشحال بود و کلی هم بهش خوش گذشت خداروشکر که بهم توان این رو داد که امسال برات تولدی بهتر از سالهای دیگه برات بگیرم و شما رو راضی کنم
قبل از اومدن مهمونا درسا اصلا تو عکس گرفتن همکاری نکرد باهام
فداااااای خنده قشنگت بشم عروسک نازم
درسای عزیزم وسط استند خودش که میخواستم اندازه خودش باشه اما یکم بزرگتر شد و استند شخصیت های تمش که خودش عاشقشونه و بعد تولد کلی باهاشون بازی کرد
عشششقم بهاااااارم درسای نازم تولدت مبارک
ایشالا جشن فارغ التحصیلیت رو بگیرم عزیز دلم
مهمون کوچولوهای ما با کارت پرسنلیشون
کیک تولد درسای نازم،به جز عروسکی که قرار بود دربیارتش و درنیاورد همه چیز عالی و قشنگ بودش و مزه اش هم بی نهایت خوب و خیلی ها اولین بارشون بود کیک با فوندانت رو میدیدن و میخوردن و کلی استقبال کردن
عکس از کیک روی میز خوراکیهامون
درسا که به زور راضی شد با کیک عکس بگیره
اینجا هم کاملا مشخصه که ناراحته ،بعد از دیدن عکسها تازه متوجه شدم کفشهای تمت رو نپوشیدی
درسای قشنگم تولد سه سالگیت مبارک
کیک از نمایی دیگر واقعا عالی شده بود عاشقش شدم
درسا خانوم که اصرار داشتن کیک باید سمت خودشون باشه و تو فیلم و عکسها پشت کیک به دوربینه
بازحمت راضی شدی که چندتا عکس اینطرفی بگیریم
فدات بشم دختر قشنگم
اینجا هم قهر کردی که عکس نمیگیرم
اینجا باز کیک رو چرخوندی سمت خودت و میگفتی چاقو بدین کیک رو ببرم
بله بازهم مخالفت بامامان
عروسک قشنگم همچنان از مامانش ناراحته
مرسی که باهمه ناراحتیت بازم برام خندیدی عشقم
بهااااارم عشقم زندگیم تولدت مبارک
عروسکم ،نفسم ،تولدت مبارک
اینم شکلکهایی که از خودت دراوردی و کلی مهمونا رو خندوندی عشقم
فدای شیطونیات خوشگل مامان
عروسک نااااااااازم دوستت دارم
دختر نازم انقدر حساس بودش که جای شمع رو هم خودش انتخاب کرد و من درتمام مدت تولد مراقب بودم که چیزی خلاف میلش نباشه و از تولد لذت ببره و هرکاری دوست داره انجام بده
دوتا تاج برای درسا خانوم زدم که اگه یکیش پاره شد دومی باشه اما هیچ کدوم رو نذاشت سرش و گفت کلاه دکتر مک دوست دارم تازه دوتای دیگه رو هم به کسی نمیداد
فدات بشم که انقدر کیک تولدت رو دوست داشتی و اینجوری نگاهش می کنی
درسای نازم درحال گله و شکایت کلاهشو نگااااه
فدای نگاه کردنت عشقم
بچه ها میخواستن باشما فوت کنن ،اما خداروشکر شمع تولد سه سالگیت رو خودت فوت کردی عشقم
البته یکم طول کشید اما خودت اینکارو انجام دادی
حالا نوبت فوت کردن شمع هاست می درخشی تو جمع مثل یه الماس
بلهههههههه شمع رو فوت کردی مبارکه
خب حالا قسمت مورد علاقه درسا برش کیک
بله همه تزیینات پشت به دوربینه ممنونم از درسا
بازهم داره کیک رو میبره
و باز یه قسمت دیگه
کیف و گوشی روی کیک رو گفتی فقط مال شما باشه و گذاشتیمش تو یخچال و کلا به کسی ندادیم بعد خیالت راحت شد و رفتی پیش بچه ها بازی کردی
درسا خانوم درحال خوردن فوندانت ،مهمون کوچولوهامون با ماسک تم و امیرحسین نفس چقدر مودب ایستاده و چه پسر خوبی بودش
بازهم مهمون کوچولوهامون با ماسک تم و پوریا که به جمعمون خیلی دیر اضافه شد
بچه ها از ماسکها خیلی خوششون اومد و خداروشکر بهشون حسابی خوش گذشت
ژست های مهمون کوچولوهای ما
درساااای نازم با ماسک دکتر مک
برش کیک و تگ های روی کیک
ساندویچ برای مهمونا به این شکل سرو شد با کاغذ ساده طرح تم و چسبی که روش نوشته بود دکتر درسا مهمونا از مزه ساندویچ خیلی تعریف کردن و خداروشکر همه چیز خوب بودش
هدیه های درسا خانوم میز تحریر به انتخاب خودش هدیه باباحمید،پلنگ صورتی هدیه دایی محمد،بلز هدیه عمه عصمت،آشپزخونه هدیه عمه اشرف،کمد کیتی هدیه عمه الهه،کلاه و شال هدیه عمو مجید،تدی هدیه مامان آرزو، خونه هدیه خاله هانیه،لباس قرمز هدیه خاله ندا،لباس یاسی هدیه زنداییم،عروسک های نمدی هدیه مامان آرزو، پالتو خوشگل که یادم رفته بذارم تو عکس و تو خیلی دوستش داری هدیه مامان طاهره،مامان ملک 100تومن پول،عمه ام و دختر عمه ام و عروسهای عمه ام همه نفری 50 تومن پول دادن،دوستم مریم جون 30تومن،زنداییم 30 تومن ممنون از همشون ایشالا به شادیهاشون جبران کنیم
فدای ژستت بشم دختر قشنگم
ممنون که کنارمون بودین