درسا جاندرسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

دُرسا دُردونه مامان و بابا

تقویم 92

1391/12/29 14:33
نویسنده : مامان آرزو
2,119 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخملکم

عسل من سال 91 هم داره تموم میشه

من امسال را خیلی دوست داشتم...

سال 91 سالی بود که خدا تورو بهم هدیه داد...http://www.kolobok.us/smiles/user/mg_02.gif

سال 91 یه هدیه بزرگ از بابایی گرفتم....

یه هدیه که از زمان دختریم خیلی چشمم دنبالش بود...

برام یه لپ تاب خرید که خیلی دوسش دارم...

عید پارسال نمیدونستم تو توی دلمی ...

بابایی شب کار بود من تنها تو خونه بودم بابا صبح زود خودش را رسوند خونه و سال تحویل کنار همدیگه بودیم و نمیدونستیم یه دخملی خوجل سال دیگه به جمعمون اضافه میشهkiss.gif

عزیز دلم...

دخترک خوشگلم..

امیدوار سال خوبی داشته باشی...

خنده از رو لبات محو نشه..

اشک به چشمات نیاد...

همیشه سالم باشی...

میخوام آخرین خاطرات سال 91  را برات بنویسم....

دیروز بابا زودتر اومد تابریم تقویمت را چاپ کنیم و برای خودش و من خرید کنیم...

به پیشنهاد بابا برای اینکه یه وقت ترقه نزنن و باعث بشه تو بترسی گذاشتیمت خونه مامانی...

رفتیم تقویمت را چاپ کردیم خیلی ناز شد ..

امشبم که خونه مامان جون(مامان بابایی) دعوت داریم تقویم و عکست را به عمه هات هدیه میدیم...

بعدش رفتیم ماشین را پارک کردیم تا بریم خرید....

پاساژی که میخواستیم ازش خرید کنیم از ماشینمون خیلی دور بود...

کلی پیاده رفتیم تا رسیدیم به پاساژ دایی زنگ زد و گفت زود بریم تو غریبی می کنی!!!!!تعجب

منم عجله کردم که تند تند خرید کنم...

یکم گذشت و مامانی زنگ زد که شما خیلی بی قراری می کنی و نمی تونن ساکتت کننتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

به بابا گفتم بریم درسا غریبی می کنه داره گریه می کنه.....

تا پارکینگ دویدیم،نفس نفس میزدم...

خداراشکر که راههای تهران همه یکطرفه است و برای اینکه به اونجایی که میخوای برسی باید چند دور ،دور خودت بچرخی با کلی ترافیک تا برسی....

خلاصه یه راهی که پیاده 10 دقیقه ای میشد رسید را با ماشین 30 دقیقه ای رفتیم....

تمام راهی که تو ترافیک بودیم هی زنگ میزدم صدات را که می شنیدم نمی دونستم باید چیکار کنم...

دست و پام می لرزید ، حالم بد شده بود....

کلی گریه کردم تا بهت رسیدم....connie_wimperingbaby.gif

وقتی دیدمت از بس گریه کرده بودی نفس نداشتی....تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

چشمات پر از اشک بود...

بغلت کردم...

نگاهم کردی....

آروم شدی...

فقط به چشمام نگاه می کردی..

الهی من فدای اشکات بشم...

آخه چرا به این زودی به من وابسته شدی...

باورم نمیشه تو به این کوچیکی من را بشناسی...

باورم نمیشه من را به بقیه ترجیح میدی..

باورم نمیشه از دوری من اینطوری اشک بریزی...

می گفتم....

بعد از آروم شدن دوباره شروع کردی گریه کردن...

می فهمیدم چی میگی ....

ببخشید مامان دیگه تنهات نمیذارم...

ببخشید عزیزم همیشه کنارت می مونم....

تو عشق کوچولوی خودمیgirl_pinkglassesf.gif

بهت شیر دادم و تو درحالی که نگاهم می کردی شیرت را خوردی....

دستم درد گرفته بود دادمت به بابا ...

اما شما باز گریه کردی میخواستی پیش خودم باشیقلب

شیرت را خوردی و مثل فرشته ها تو بغلم خوابیدی

قول میدم دیگه تنهات نذارم دخترکم...

همیشه کنارت می مونم...

الانم بابای مهربونت رفته برام روسری بخره 

اینم تقومیت با تم باب اسفنجی که الان خیلی طرفدار دارهماچ

من که با دیدن هرصفحه اش لذت می برم.

این تقویم رومیزی مال خودمون بودکه میره کنار سفره هفت سینمونقلب

و اما تقویمهای هدیه

دوستای خوبمون مرسی که تو سالی که گذشت کنارمون بودید و برای دخترم و من یادگاری گذاشتین...

امیدواریم سال خوبی داشته باشید ....

پیشاپیش عیدتون مبارک...

ماروفراموش نکنید.بامن حرف نزن 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

آفتاب
29 اسفند 91 20:43
ساله خوبی براتون آرزو میکنم توروخدا سر سفره هفسین منو یادت نره خبلی به دعات احتیاج دارم باشه.میدونم دلت پاکه.باشه؟.تقریبا روزی 2بار بهت سرمیزم منو فراموش نکن عزییییییییییییییییییزم.


عید شما هم مبارک باشه عزیزم .
خیلی به من لطف داری چشم عزیزم همیشه بایادت هستم.
مامانی
1 فروردین 92 14:14
سال نو مبارک مامان هنرمند. چه تقویمای خوشگلی. بعضی حرفات عجیب حرفای دل منه...
fati_k21
3 فروردین 92 16:28
سلام..........وااااااااییییییییییی تقویم هاش خیلی جالب شدن.
مامان ایمان
4 فروردین 92 1:10
ماشالله چه دخملیییییییییییییییییی خدا حفظش کنه سال نو هم مبارکک یه ما هم سر بزنید
مامان کیان کوچولو
4 فروردین 92 14:12
سال نو مبارک خیلی خوشگلن تقویما /
آفتاب
4 فروردین 92 16:39
چطوری باهات در ارتباط باشم قضیه اون وبلاگ چی شد؟


سلام عزیزم آدرسش را که داری؟ برات می نویسم ایشالا
آفتاب
4 فروردین 92 19:07
اگه میشه هم آدرسو هم رمزو یبار دیگه واسم بفرست شرمنده عزیزم


باشه عزیزم حتما
مامان مريم
5 فروردین 92 23:37
هر سال شروع قصه ايست... قصه ات بي غصه باد سال نو به نيكي
مامان مريم
5 فروردین 92 23:39
عزيزم تقويما خيلي خوشگلن مباركه
خاله هانیه
6 فروردین 92 17:28
اولین عیدت مبارک جیگر خاله . قربون ابجی هنرمند خودم که تقویمای خوجل و ناز درست کرده
آفتاب
8 فروردین 92 17:48
سلام منتظرتم بوس

برو بخون
مامان گلی
9 فروردین 92 13:28
سلام مامانی. الهی دیگه دختر طلامونو تنها نزاری خوش بحالت که نی نی جونی عاشقته ماشالاه خوش سلیقه ای.دستت درد نکنه تقویما عالی عالی شدن.همه عکسای درساجونی هم ناز شده. سال خوبی داشته باشی عزیزم
دختـ ♀ ـرک
10 فروردین 92 22:11
سلام ناناس مـــن سال نوت مبارک چه تقویم نازی داریـــا خوش به حالت
نسیم بهار
11 فروردین 92 8:24
درسا جونی اولین عید قشنگت مبارک امیدوارم یه روز به بهترین شکل جواب عشقهای مامانی رو بدی ... یه مامان مهربون هنرمند میبوسمت
آفتاب
14 فروردین 92 23:30
سلام کجایی خاله دلمون تنگ شد
ارشیدا خانم
17 فروردین 92 17:15
سیلااااااااااااااام عیدت مبارک عزیز دلم وااای خدا چه مموشی شده من چند وقتی بود نتونستم بیام حتی مطالب خودمم یدفعه دادم بالا شما کجایید چرا پیش ما نیومدید دلمو تنگ شده واست ماشاله به لباسای خیلی خوشملت و تقویمتم اوکی هست من اصلا با ارشیدا نمیتونم بیام بنویسم شما چطور اینقد بموقع مطلب میذاری؟ پیش ما بیاید
مامان پاتمه
18 فروردین 92 7:58
سلام عزیز دلم ببخشید من انقدر دیر میام کلی کیف کردم از دیدن دخمل کوچولوی نازت و هنرمندی های خودت تقویمت خیلی عاالی بود آفرین راستی کیفیتش تو چاپ خوب در میاد؟ ماله من به اون خوبی که دوست دارم نمیشه چاپش!! مشکل از چیه به نظرت؟
خانمی
30 فروردین 92 18:11
سلام. ذوق میکنم با دیدن عکسای درسا. فردا بعله برونمه. دلم میخواد منم یه روز یه وب قشنگ مثل وب درسا برا نی نیم درست کنم. برام دعا کن. زیبا یارم تقدیم به تو