درسا جاندرسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

دُرسا دُردونه مامان و بابا

پارک 2

1392/4/24 0:05
نویسنده : مامان آرزو
637 بازدید
اشتراک گذاری

دیگه وقتی دستت را به وسایل می گیری و وایمیستی موقع نشستن اول یکی از دستات را میاری به سمت زمین و خم میشی وقتی دستت به زمین رسید اون یکی دستت را ول می کنی و میشینی من عاشق این محتاط بودنتم که باعث شد خیالم از بابت شما راحت بشه و تشک ها را جمع کنم 

چند روزه یاد گرفتی بگی بابا همه اش تو خونه می خونی بَ بَ بَ بَ و لبهات یه شکل خوشگلی میشن که میخوام بخورمشون و بعضی اوقاتم که میخوای بابا را صدا کنی خیلی قشنگ و ناااااااز بین بَ بَ گفتنات می گی بابا ...

دیروزم که رفتیم پارک تا باباجون را دیدی ذوق کردی و گفتی بابا و اونم خیلی خوشحال شد که صداش زدی و گفت جون بابا و اومد بغلت کرد...313119_ok.gif

بابا هم که اومد دنبالمون شما تا دیدیش گفتی بابا و ذوق کردی بری بغلش و من مجبور شدم وسایلم را خودم بیارم تا شما پیش بابایی باشی...19159_phil_30.gif

تا خونه هم همه اش گفتی بابا و بابایی هم هی گفت جون بابا جون بابا و من این وسط فقط ذوق کرده بودم از آواز خوندن شما..88129_Viannen_nudge-gi.gif

با پخش شدن هر آهنگی خودت را تکون می دی و نانای می کنی گاهی وقتا هم دستت را باز و بسته می کنی و نگاهش می کنی،شاید همین روزا تکون دادن اونم یاد بگیری تا یه نانای دلبرانه داشته باشی نانازم

دایی که کوچولو بود من به اسم های خاصی صداش می کردم که بقیه هم خوششون میومد و همین را میگفتن مثلا به دایی می گفتم گاگانونوچه و حالا شما را صدا میزنم گوجی گوجی و بعضی وقتا که احساساتم فوران می کنه بهت میگم لولوس ِ من و منظورم خیلی لوس هستشخاصم دیگهخجالت

چند روز پیش خالم از شهرستان اومد و ماهم رفتیم خونه مامانی،خاله زهرا همه اش باهات بازی می کرد و شما هم کمتر سراغ مامانی میومدی و من یکم استراحت کردم..23959_129fs3707625.gif

بعضی وقتا که لالات میاد و بهانه گیر میشی میای بغلم و خودت را یه شکلی تکون میدی به معنی اینکه بلند بشم و راه ببرمت و اگه اینکار را نکنم شروع می کنی گریه کردن...37129_153fs315435.gif

این دوروزه که خونه مامانی بودیم هروقت من بلند نمیشدم خاله زهرا بغلت می کرد و راه می بردت همه اش هم می چلوندت و بوس بوسیت می کرد..86249_129fs3701570.gif

دیروز با خانواده مامانی رفتیم پارک اونجا شما خیلی بهانه گرفتی و همه اش میخواستی پیش من باشی یکسری رفتن والیبال بازی کنن منم شمارا دادم به مامانی و رفتم بازی کردم خیلی خوب بود هیجانش زیاد بود ،شما هم از دور من را نگاه می کردی و وقتی دیدم داری میای توی چمن ها تا بیای پیشم بی خیال بازی شدم و اومدم ازت عکس بگیرم19229_35jgojp.gif

مامان می تونم بیام تو سبزه ها؟

بله عزیزم فقط بذار کفشهام را دربیارم یکم راه برم شیشه تو چمن ها نباشهاز خود راضی

مامانی میخوام بیام بغلتمژه

خانوم خوشگله میشه چشمای نازتون را ببینمبغل

ماماااااااااان میخوام بیام بغلت از چمن ها خوشم نمیادنگران

نانای نای نانای نای نانای نانای نای نایقلب

بازم گریه می کنی تا بغلت کنم گاهی وقتا بدجور بهم وابسته میشینگران

کجا میری فسقلیماچ

اِ این چیه هرجا میرم دنبالم میادمتفکر

لولوس ِ خوشحال ِ مامانماچ

فدااااااااااااااااااااااااتمبغل

قبل از اینکه بیام پیش شما داشتم با دایی و دخترخاله هام والیبال بازی می کردمخجالت

اینم دخمل طلا تو بغل دایی جونشقلب

الهی فدای داداش فسقلیم بشم که کنار داداشیش وایستاده مرد شدی دیگه نفسماچ

فسقلی های منماچماچ

پارکی که رفتیم دریاچه داشت و میشد توش قایق سواری کنی

اینم درسا خانوم تو بغل محمد رضا(پسرخاله زهرا) با تنها کسی که غریبی می کردی محمد رضا بود تا صدات می کرد درسا لبات را یه شکل نازی می کردی و بغض می کردی بعدشم می پریدی تو بغل مامان و قایم میشدی اینجا هم گفتم یه عکس یادگاری ازتون بندازم که تا شما رفتی بغل محمد رضا شروع کردی گریه کردننگران

انقدر غر زدی تا بهت می می دادم و خوابت برد

بقیه هم رفتن قایق سواریناراحت

منم موندم پیش دخملکم از خود راضی

اینم یه عکس از قایق سواری دایی کوشولو و غروب زیبای خورشید

فسقلی نمیشد زودتر بیدار بشی ماهم بریم قایق سواری؟

امیدوارم بهت خوش گذشته باشه فسقلی منماچ

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

خاله هانیه
24 تیر 92 0:37
ای جونم خانوم خوشمله رفته تفریح ایشالا همیشه خوش باشی به همراه مامان و بابای مهربونت خانوم ناز
آفتاب
24 تیر 92 12:56
درسا خاله جون باهات حرف دارم وقتی بزرگتر شدی قدر مامانو بدون.من میفهمم ثمره ی عشق چفدر میتونه برای یه زن ارزش داشته باشه.من هنوز به عشقم نرسیدم ولی وقتی فکر میکنم از عشقم ثمره ای داشته باشم از خوشحال کلی ذوق میکنم.بدون که خیلی ارزش داری واسه مامانو بابا
طلوع
24 تیر 92 13:51
درسا چرا نرفتی قایق سواری خاله؟؟؟؟؟؟ اسم این پارک چیه؟ دریاچش خیلی قشنگه منم میخواااااممممم
نیلوفر/مامانه روژینا
25 تیر 92 2:30
درسا جونم همیشه به گردش و تفریح گلم. مامانی عکسها خیلی دیر باز میشن چندتاشو ندیدم
سارا
25 تیر 92 20:15
سلامـ مامان درسا
درساخوبهـ ببخشیدخیلی وقت بودسرنزده بودم وکلی شرمندم برای همین هم یه تقویم برای درسادرست کردم
به زودی بازم براش کارت پستال هم درست میکنم

http://axgig.com/images/08493924117008818402.jpg


مرسی عزیزم زحمت کشیدی خیلی نازبود
آفتاب
25 تیر 92 20:39
اولین ماه رمضونت مبارک باشه خاله


مرسی خاله جون
مائده(ني ني بوس)
25 تیر 92 22:50
گردش خوش گذشت خاله؟تو هم كه مثل ساريناي من تپلويي
مائده(ني ني بوس)
25 تیر 92 23:05
خصوصي داري
مامان پاتمه
26 تیر 92 8:55
عکس های تو چمن ها خیلی ناز بودند همیشه به گردش و خوشحالی باشین
خاله سنا
26 تیر 92 19:23
الهییییییی ناناسی رو ماشاالله رفته واسه خودش د دد... خانمی اون یکی وبلاگ درسارو هم لینک کردم... به ماهم سر بزنید
مائده(ني ني بوس)
27 تیر 92 11:33
عزيزم من پاسخ خصوصيمو نميتونم ببينم


عزیزم چند باراومدم وبلاگت کد برام باز نشد تا نظر بذارم .کارخودم بود.
ساحل
27 تیر 92 16:52
درسا جونم تفریح خوش بگذره عزیزم ...خیلی نازی بوسس
مامان کیان کوچولو
27 تیر 92 18:52
ماشالله چقدر عکسای توی چمن ناز شده .. چه لباس خوشملی هم تنش کرده .. خوردنی شدی عسلم
آفتاب
28 تیر 92 17:49
میبینی چند یار در روز میام به وبلاگت سر میزنم.دوست دارم
fati_k21
28 تیر 92 18:01
عزیزمممممممم......چقد ناز شدی
fati_k21
28 تیر 92 18:08
اپم
مامان ستیانفس
30 تیر 92 10:54
نفسی لباست خیلی قشنگه و همینطور عکسهات البته خودت از همشون قشنگتریخوشحالم که بهتون خوش گذشته