بدون کمک ایستادن
سلام دخملک شیطونم...
نازدار خانوم شما حسابی شیطون شدی و میشه گفت از دیوار صاف بالا میری...
تازه وقتی ام من دستت را نگیرم و نتونی از دیوار بری بالا تا با کلیدهای برق بازی کنی عصبانی میشی و جیغ می کشی
چند روز پیش که جلوی کامپیوتر نشسته بودم و داشتم به کارهام می رسیدم برگشتم نگاهی به شما بندازم که ببینم چیکار می کنی که بــــــــــــــــــــــــله چشمم به دخملک شیطونم افتاد که بالای مبل ایستاده بود و داشت می خندید..
از تعجب داشتم شاخ درمیاوردم سریع دوربین را آوردم و ازت عکس گرفتم....
فسقلی چطوری رفتی بالا؟
اینطوری رفتم مامان
دیروزم که از خواب بیدار شدی بدون اینکه دستت را به جایی بگیری روی پاهات وایستادی که من و بابا درحالی که تعجب کرده بودیم همزمان ترسیدیم و سریع دستت را گرفتیم تا نیفتی
هشت ماه و پنج روزگی
بله فسقلی مامان شما به سرعت داری بزرگ می شی و من با وجود شما دیگه نمی تونم به هیچ کاری برسم فقط باید دنبال شما باشم تا از روی مبل نیفتی و وقتی داری از روی این مبل میری روی اون یکی مبل مراقبت باشم تا سرت به جایی نخوره ...
اینجا هم میخوای از روی دسته مبل بری سمت آینه شمعدون تا بتونی قرآن را برداری
تا چند وقت پیش جلوی هر جایی که خطرناک بود و میخواستم نری یکی از بالشت های مبل را میذاشتم و توهم نمی تونستی ازش عبور کنی و درامان بودی اما دیگه بالشت ها مانعی برات نیست و تو ازشون رد میشی
چطوری رفتی اونطرف را هنوز خودمم نفهمیدم
امروز همه اش نگاه می کنی به تلویزیون و دست می زنی تا میزنم یه شبکه که آهنگ شاد گذاشتن توهم شروع می کنی دست زدن و تا آهنگ تموم میشه جیغ می کشی و به من نگاه می کنی...
منم همه اش بین شبکه های آهنگ در حرکتم تا صدای شما درنیاد
فسقلی مشغول بازی با توپ هاش
فدای نگاه کردنت بشم من
جون منی فسقلی
تازه از بیرون برگشتیم و شما داری زیرلیوانی ها را میخوری و کلی خوشحالی
این روزا همه اش جلوی میز آرایشی و داری با اتو و سشوار بازی می کنی البته بیشتر مارکشون را میخوری ،آخه فسقلی چرا هرچی را می بینی میخوری؟مگه همه چی خوردنیه؟!!!
یه مدت بود مودممون اذیت می کرد و هروقت شما میخوابیدی نمیتونستم کانکت بشم و بیام نت تا خاطراتت را بنویسم وقتی ام بیدار هستی که اصلا نمیذاری پای کامپیوتر بشینم جیغ می کشی تا بغلت کنم وقتی ام بغلت کردم میخوای بکوبی روی کیبورد که وقتی نمیذارم گریه می کنی
چند روز پیش که مثل همیشه رفتیم استقبال بابایی دیدم بابا هدیه به دست اومد ..
یه کارت روی هدیه بود که بابا نوشته بود"برای راحتی عشقم"
خیلی ذوق کرده بودم و تند تند بازش کردم بــــــــــــــله توش یه مودم جدید بود
اینم مودم جدیدمونه
ممنون همسر عزیزم به خاطر هدیه ات تو بی نظیری