پنجمين سالگرد ازدواج مامان و بابا

سلام نازگلكم 

عشق من يك ماهي ميشه كه اينترنت رو زير و رو كردم براي تزيين سفره تولدت و كلي كار براي انجام دادن دارم و درست نزديك به روزي كه ميخام جشن دوسالگي شما را بگيرم سالگرد ازدواجمون شد و كلي هم براي اون روز تدارك ديده بودم آخه هرچي فكر كردم هيچ هديه مناسبي به ذهنم نرسيد منم تصميم گرفتم چند مدل غذاو ژله و كيك درست كنم تا نبود هديه را جبران كنم 

از روز قبل مشغول درست كردن كيك چند رنگ شدم و توپ شكلاتي هم درست كردم و توي جاميوه اي قايمشون كردم كه بابايي نبينه مواد دلمه رو هم درست كردم سبزي هم گرفته بودم و پاكشون كردم و شب حسابي خسته بودم روز سالگرد ازدواجمون يعني 25 اُم آذر صبح زودتر بيدار شدم و مشغول درست كردن ژله و دلمه و رولت كوكو و چلو گوشت شدم و تا نزديكاي اومدن بابايي كارم تموم شد و بابايي هم گويا تو بازار دنبال خريد هديه بودشبعدش بهم گفت به خاطر همين ديرتر اومد و من تند تند لباسهاي شما را عوض كردم و موهات را خوشگل كردم و بعدشم خودم آرايش كردم و خونه را مرتب كردم و منتظر باباي مهربون شدم 

بابايي از در اومد ديدم هيچي دستش نيست بعد گفت عه مدارك ماشين و جا گذاشتم رفت و برگشت باز هيچي دستش نبود و دوباره گفت عه ضبط را جا گذاشتم بعد رفت و دوباره اومد و ديدم يه كيك بزرگ توي دستشه 

البته خداخدا مي كردم بابايي كيك نگيره آخه من درست كرده بودم اما ديگه بابايي زحمت كشيده بود و چقدرم كيك بزرگ بود و يكم براي مامان بزرگت و عمه عصمت و يكم هم براي مامان خودم فرستادم كه كمتر بمونه و كمتر چاق بشيم

سر دادن هديه هم بابايي كلي اذيتم كرد و آخر شب هديه خوشگلم را داد 

كه كلي ذووووق كردم شما هم حسابي بهت خوش گذشت و دوتا شمع فوت كردي و دوتا كيك بريدي و حسابي تمرين كردي براي تولدت نازگل خانوووووم

چند روز بعدشم كه از خونه ماماني برمي گشتيم برام گلدوني كه خيلي دوستش داشتم خريد چون از قبل گفته بودم دسته گل نگيره برام گلدون بخره كه هميشه جلوي چشمم باشه و بزرگ شدنش را ببنيم نه خشك شدنش رو و يه كاج مطبق ناناسي برام خريد كه خيلي دوستش دارم 

شربت آبليمو و عسل و توپهاي شكلاتي و كيك چند رنگ كه چون بابايي خامه دوست نداره باخامه تزيينش نكردم ولي وقتي برش خورد خيلي خوشگل بودش

توپهاي شكلاتي كه هركي خورد عاشق مزه اش شد از نمايي نزديكتر

اينم كيك خوشگلي كه باباحميد خريده بود 

اينم شمع 5 پنجمين سالگرد ازدواجمون مبارك

درسا خانوم ميخاد پروانه روي كيك رو برداره 

اينم تزيينات خونه اين بادكنك ها 5 ساله كه تو جشن سالگردمون شركت مي كنن

فسقلي قشنگم دوست نداره ازش عكس بگيرم

اينجا هم با باباحميدش ميخاد شمع رو فوت كنه

هردفعه سرت را مياري جلو و موهات ميسوزه بعدش موهات را مي گيري و فوت مي كني

هربار كيك بخريم يا بپزيم چند بار شمع رو برات روشن مي كنم حسابي بهت خوش بگذره عشقم

اينم عكس درسا خانوم با كيك مامان پز

شيطونك مامان 

بابايي دست گذاشت روي كيك ببينه چجوريه شما هم دارين تست مي كنين

درسا خانوم ميخاد شمع سالگرد ازدواج مامان و باباش را تنهايي فوت كنه 

يه بارم دوربين را گذاشتم رو زمان تا خودش عكس بگيره باباشمع روشن كرد تا اومديم سه تايي فوت كنيم شما پريدي پايين از روي مبل و سريع شمع و فوت كردي و خنديدي ماهم كلي از اين حركتت خنده مون گرفت عشقم و فوت كردن شمع سالگرد ازدواجمون توسط  ثمره عشمون خيلي دوست داشتني بود 

اينم كيك چند رنگم بعد از برش جاتون خالي هم مزه اش عالي بود هم قيافش مامان همسري و خواهرشوهرم و آقاي همسر حسابي حسابي تعريف كردن 

اين فندق مامان كه ژست گرفته و ميگه ازمن عكس بگير

اين تزيين برنج با ته ديگ قلب 

اينم ژله خورده شيشه قالب زده تك رنگ خعلي خوشمزه بودش

اين غذاها قبل از اينكه ببرم سر سفره عكس گرفتم

اينم سفره شاممون اين سرويس غذاخوري رو هم باباحميد چند وقت پيش برام گرفت و منم گذاشتم براي اولين بار سالگرد ازدواجمون توش غذا بخوريم كه هروقت ديديمش ياد اين روز قشنگ بيفتيم

و اما حسن ختام اين پست هديه زيباي بابايي 

حميد عزيزم بابت هديه بي نظيرت متشكرم