يلداي 93

سلام به دوستای مهربونمون

سلام به درسای نازم 

عشق من ساعت 3بعد از ظهر بود که یادم افتاد که ای دل غافل امشب شب یلداست و پاشم یکم تدارک ببینم سه تایی بهمون خوش بگذره 

و دوتایی رفتیم ته کوچه و چند تا ژله خریدیم و اومدیم خونه و من مشغول تدارکات شب شدم و شما هم لالا کردی و وقتی بیدار شدی بهم کمک کردی تا شیرینی شب یلدا درست کنیم و شب خوبی را درکنار شما و بابایی داشتیم و نزدیک جشن تولدت بود عشقم و مامان داشت تدارک تولدت را میدید و همینا رو هم با کلی زحمت و خستگی درست کردم ببخشید که بیشتر ازین از دستم برنیومد عشق قشنگم

نازگل درحال درست کردن شیرینی شب یلدا

به به خوردن داره این شیرینی هاا

اینم شیرینی های شب یلدامون قبل از پخته شدن

اینم خوراکی های شب یلدا و شیرینی های هندونه ای که کلی از قیافه و مزه اش تعریف شد

نانازی بعد از حموم با لباس هندونه ای که مامانی پارسال براش بافته بود و کوچیک شده بود

باورم نمیشه انقدر بزرگ شدی عشقم 

یه ژست خوشگل از درسا خانوم شب یلدا

فسقلی عشق انار 

بابایی یادش رفته بود انار بخره منم سالاد الویه را مثل هندونه درست کردم تا جای هندونه تو شب یلدامون خالی نباشه و دخملی هم همش به بابایی میگفت برو هندونه بخر 

ژله حبابی انار 

ژله تزریقی هندونه تو جام ،قسمت تزریقیش مثلا پوست هندونه هستش

زله هندونه ای که به علت نداشتن قالب نامناسب زیاد خوب نشد

سفره شام یلدامون

فسقلی خرابکار که همه ژله ها را قاشق زد و سوراخشون کرد

اینم حسن ختام این پستمون دخمل طلا و باباحمیدش شب یلدا