درسا جاندرسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

دُرسا دُردونه مامان و بابا

7 روز مانده تا در آغوش گرفتنت

1391/8/24 11:33
نویسنده : مامان آرزو
611 بازدید
اشتراک گذاری

سلام....

وایــــــــــــــــــــی که چقدر هیجان زده ام....

همراه با یک بی حوصلگی شدید 

اصلا انگار آدم نمیدونه حالش چطوریه؟

آخه می دونی دخملم مامان کلا آدم عجولیه....

یعنی مدلش یه طوریه که واسه خودش استرس سازی می کنه....

آخه یکی نیست بگه مسائل مالی و گوسفند و بیمه و بیمارستان و.....

به تو چه ربطی داره آخه مامان کوچولواوه

البته اون یک نفر هستا کو گوش شنواقهقهه

بابا همش میگه بابا اینا به من مربوط میشه خودم حلشون میکنم....

اما من هر روز می پرسم رفتی دنبال کارهای بیمه؟؟؟؟

راستی گوسفند را چیکار می کنیم؟؟؟؟؟؟

ظرفها را نمی شوری؟؟؟؟؟؟

بخاری را وصل نمی کنی؟؟؟؟؟

لوستر اتاق نی نی هنوز خرابه؟؟؟؟؟

اون روز که میریم بیمارستان مرخصی می گیری؟؟؟؟

اینم قیافه بابایی بعد از شنیدن این سوالها

اینم منم بعد از اینکه بابا حسابی قاطی کردهدل شکستهگریه

بیچاره بابا

واسه خرید سیسمونی هم همین شکلی بودم....

با این تفاوت که اون موقع بابا و مامان خودم جای بابایی این شکلی می شدن...

البته اونا یکم صبرشون بیشتر بود....

یا شایدم به رفتارم عادت کردن دیگه....

آخه سالهاست دخترشونم دیگه 

خلاصه اینکه شاید وقتی توام مامان شدی حال و روز من را داشته باشی...

شایدم مثل بابا خونسرد و آروم کارها را انجام بدی....

وقتی میگم خونسرد یعنی اینکه احتمالش زیاده که...

شبی که فرداش نی نی را میارن خونه بابا تازه داره بخاری را وصل می کنهتعجب

شاید اگه به هر دوتامون بری بهتر باشه....

این طوری میشی حد وسط هم عجول نیستی هم انقدر بی خیال نمیشی!!!!!

به این میگن تفاهم تو زندگی مشترک..

این روزا وقتی تو ماشین میشینم تکونهای ماشین بدجوری اذیتم می کنه....

تو هم با هر تکون انگاری ناراحت شده باشی یه لگد محکم نثار شکمم می کنی....

حرکاتت از روی شکم تماشاییه و از دیدنش کلی لذت می برم...

با اینکه خیلی وقته منتظرتم و خوشحالم که از تو دلم میای بیرون...

اما بازم دلم واسه لگد زدنات تنگ میشه...

واسه لحظات زیبایی که با هم داشتیم...

فقط من و تو....

می ترسم از تقسیم تو با بقیه ....

می خوام تو فقط و فقط مال من باشی...

دخترم تا به ابد دوستت دارم...

بی صبرانه منتظر در آغوش گرفتنتم ناز نازی منماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

mAhyA
24 آبان 91 13:16
سلااام واااای خدایا باورتون نمیشه من چقدررر منتظرم همیشه وبلاگاییو که از بارداری مامانا میخونم کلی ذوق و شوق دارم واسه به دنیا اومدن نی نی و بعد از به دنیا اومدن نی نی هم من میشم عااااشقش مثل آوش حتما میشناسیش دیگه آره!!؟ آخه من از طریق وبلاگ اونا باهاتون آشنا شدم امیدوارم بدون هیچ مشکلی و به سلامتی و شادی و خوشی دختر کوچولوت به راحتی و بدون مشکل به دنیا بیاد و خودتم هیچ مشکلی نداشته باشی و اینجا تند تند عکساشو برامون بذاری با لباسای خوشگل خوشگلش زود بهمون خبر بده منتظر اول آذزیم
مامان پاتمه
24 آبان 91 14:28
ای مامانی عجول بیشاره بابایی عجیجم عکس آوش و آویسا هنوز نیومده تو مسابقه گروهشون که اومد بالا میام بهت میگم اناالله قبل از زایمان تو میشه تا رایتو از دست ندیم ووووی دیگه دل تو دلم نیست واسه دیدن درسا
طلا خانوم
24 آبان 91 15:32
سلامممممممممممممممممممممممم وااااااااااااااای من اولین باره میام وبلاگ دخمل شما اینجا چقدر حس خوبی داره میشه لینکتون کنم؟ امیدوارم این روزای آخر به سلامتی بگذره و زایمان راحت و خوبی داشته باشید
غــزال
24 آبان 91 20:57
خاله من لبریز از ذوق و شوقم واای همش 7 رووز دیگه درسا جونی میاد ! وحداقل تا 2 هفته دیگه من میبینمش خاله حواست هست دیگه !!؟؟؟! 1 هفته بهت وقت دادم تا بیایااا ! اگه بدید بابای ِ درسا هم عکس ُ بیاره که اصلا دیگه نور علی نور میشه ! منتظرم شدید خالهههه