تاتا
فسقلی مامان سلام... نانازی دیگه بدون کمک چند قدم برمیداری و همزمان با قدمهای کوچولویی که برمیداری من دارم قربون صدقه ات میرم و برات تاتا تاتا می خونم و شما هم لبخند برلب میای پیش مامان و من کلی ذوووووووق می کنم خوشگلم با اینکه می دونم اگه راه بیفتی شیطونی هات دو برابر میشه اما بی صبرانه منتظرم تا با پاهای کوچولوت قدم برداری و من بتونم دستت را بگیرم و ببرمت دَ دَ امروز با دایی محمد رفتیم بیرون و شما برای اولین بار سوار موتور شدی و خیلی هم ذوق کرده بودی که همه جا را می تونستی ببینی و دَ دَ نَ نَ می خوندی اما مامان همه اش استرس داشت اتفاقی نیفته،دایی هم سعی می کرد آروم بره تا من خیالم راحت باشه مرسی دایی جون چ...